میم نون
مریم
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
همانطور که ذکرش به اختصار گذشت، اهلی
سازی و مفید سازی بشریت در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، ترفند آمیز بود:
1
·
طبقه حاکمه (اشرافیت بنده دار و
روحانی) قوای طبیعی از قبل موجود در بشریت را به خدمت گرفتند:
الف
اهلی سازی اجتماعی ـ طبقاتی
·
طبقه حاکمه، مادران و پدران (نسل
حی و حاضر) را با تازیانه آتشین نان و جان
(مذهب) رسم و آیین بردگی آموخت.
ب
اهلی سازی اجتماعی ـ طبیعی
·
مادران و پدران اهلی شده، بطور
اوتوماتیک به اهلی سازی کودکان (نسل فردا) پرداختند.
·
بدین طریق و با این ترفند
اوتوماتیسم اهلی سازی و مفید سازی (مریم) به کار افتاد و وبال گردن بشریت «در هم شکسته»
شد.
·
یکی از دلایل ناکامی انقلاب سوسیالیستی
در قرن بیستم، در همین اوتوماتیسم جانسخت بوده است.
·
ما بعد به این مسئله برمی گردیم.
2
·
این طرز و طریق اهلی سازی و مفید
سازی فرم دومینوئی تصاعدی داشته است:
·
سیکل پایان ناپذیر مربی ـ مربا ـ
مربی
·
طبقه حاکمه اهلی کننده ـ مادر و
پدر اهلی شده ـ کودکان اهلی شونده توسط مادر ـ پدر ـ عمه ـ عمو، خاله ـ دائی، خواهر
ـ برادر و طبقه حاکمه
·
به همین دلیل اهلی سازی و مفید
سازی توسعه ی تصاعدی نیرومندی کسب می کند:
·
این حقیقت امر در ضرب المثلی به
شرح زیر تقطیر یافته است:
·
«ظلم از روز اول وجود داشت.
·
هر کس آمد، به سهم خود بر آن مزید
کرد.»
3
·
این روند و روال تربیت (اهلی سازی
و مفید سازی. مریم) در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی ادامه یافت.
·
هم شلاق نان تکمیل شد و جا افتاد، هم
شلاق جان (مذهب)
·
بشریت به اتیک نظامات غیر طبیعی طبقاتی
خو گرفت و فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین به خطه اساطیر هجرت کرد و
رفته رفته از یاد شد (رفت) و بر باد شد.
·
طولانی ترین فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی کمونیستی آغازین در تاریخ بشری که مرحله اخرینش 20 تا 30 هزار سال عمر
کرده (بنا بر پژوهش های جردان، باستان شناس امریکائی) چنان فراموش شد که موش شد.
·
آن سان که انگار اصلا وجود نداشته
است.
4
·
سراسر قرون وسطی ظلمت زده ی فئودالی
به تکمیل و تعمیق این اهلی سازی اختصاص یافته است.
·
هر نفسکشی در این دوره سیاه ارتجاع
به تل آتش افکنده شده و جزغاله گشته است.
·
مراجعه کنید به فیلم «نام رز» با
نقش بازی شان کانری روشنگری
5
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
با جنبش های هومانیسم، روشنگری و
با طلوع عصر جدید، فصل جدیدی در تاریخ بشری آغاز شد.
·
غول های فکری، علمی، فلسفی و هنری
از قبیل گالیله، جوردانو برونو، کانت، فیشته، هگل، هولباخ، هلوه تیوس، دیدرو، روسو،
فویرباخ و غیره پا به صحنه نظری و عملی جامعه بشری نهادند و شلاق جان (مسیحیت و
کلیسا) را به شلاق انتقاد علمی و انقلابی بستند و دچار بحران ساختند.
·
خرد را بر تخت نشاندند و خدا را
حتی به شرط پیروز برون آمدن از محکمه خرد، برسمیت شناختند.
·
چرخش شگفت انگیزی در دیالک تیک
تربیت (اهلی سازی و مفید سازی) صورت گرفت:
·
خرد به جنگ خرافه کمر بست.
·
مسیحیت رفرمیزه شد.
·
از بطن کاتولیسیسم، پروتستانتیسم
بیرون آمد.
·
جنگ های ضد فئودالی دهقانان تحت
رهبری طبقه جدید (بورژوازی اغازین) آغاز شد و در آلمان به دلیل عقب ماندگی نیروهای
مولده، 30 سال طول کشید.
·
انقلابات بورژوائی جهان را در
نوردید و بالاخره نظام فئودالی ـ کم و بیش ـ در هم شکست و عصر سرمایه داری آغاز شد.
6
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
طبقه حاکمه جدید (بورژوازی)
دهقانان آزاد گشته از قید و بند فئودالیسم را بنا بر علاقه و سلیقه خود اهلی و
مفید ساخت.
·
رعیت به زحمت و شکنجه و زجر،
پرولتر شد و چرخ صنعت به گردش در آمد و جامعه بشری با سرعت حیرت انگیزی توسعه یافت.
·
از این به بعد، دولت بورژوائی تربیت
عملی و فکری هر دو نسل حاضر و آتی را به عهده گرفت و نقش مادر ـ پدر در تربیت نسل
آتی کاهش یافت.
7
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
در اواخر قرن 19 سرمایه داری وارد
مرحله انحصاری اش شد، کاپیتالیسم به امپریالیسم تبدیل گشت.
·
بحران عمومی سرمایه داری شروع شد.
·
بورژوازی تمامی دارائی فکری، علمی،
فلسفی و هنری بورژوائی آغازین را به گور سپرد و با بدترین دشمنان تاریخی بورژوائی آغازین
و بشریت، یعنی با ارتجاع سیاه کنیسه و کلیسا و مسجد آشتی کرد و پیمان اتحاد بست.
·
دستاوردهای هومانیسم، روشنگری و فلسفه
کلاسیک بورژوائی را به آتش کشید و جای خالی آن را با فلسفه بورژوائی واپسین پر کرد.
·
کانت و هگل و فویرباخ مذموم گشتند
و شوپنهاور و نیچه و غیره محبوب.
·
بورژوازی ارتجاعی واپسین بر ضد
پرولتاریا و پیشرفت اجتماعی سنگر گرفت و خردستیزی و اخلاق ستیزی را بر پرچم خود
نوشت و فاجعه آغاز گشت:
8
·
جنگ های جهانی با دهها میلیون قربانی
آغاز شد و برای شروع خواهر و برادر کشی گلوبال (تمام راضی) تربیت بورژوائی آغازین جای
خود را به بربریت و بربر پروری بورژوائی واپسین سپرد.
·
همه موازین و معیارهای اخلاقی سلب
اعتبار شدند.
·
خرد از کاسه سر ها تبعید گشت و
خردستیزی بر تخت نشست.
·
اهلی سازی بشریت در مقیاس تمام
ارضی شروع شد و با پیروزی انقلاب علمی و فنی و پیدایش انترنت، توسط رسانه های
گلوبال امپریالیستی رادیکالیزه شد.
·
بشریت زیر بمباران ایده ئولوژیکی دم
به دم طبقه حاکمه امپریالیستی قرار گرفت.
·
تبلیغ و ترویج خرافه از هر نوع
بشریت گرفتار در منجلاب بحران عمومی سرمایه داری را به بحران روحی و روانی کشاند.
·
خود اندیشی و خودمختاری مذموم و
ممنوع شد.
·
فروغ همین شرایط بحرانی را به شعر
کشید:
دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به
فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچ
چیز نیندیشید
در غارهای
تنهائی
بیهودگی به
دنیا آمد
خون بوی بنگ و
افیون می داد
زن های باردار
نوزاد های بی
سر زاییدند
و گاهواره ها
ـ از شرم ـ
به گورها پناه
آوردند
چه روزگار تلخ
و سیاهی:
نان، نیروی
شگفت رسالت را
مغلوب کرده
بود.
پیغمبران
ـ گرسنه و
مفلوک ـ
از وعده گاه های الهی گریختند
و
بره های گمشده
ی عیسی
دیگر صدای هی
هی چوپانی را
در بهت دشت ها
نشنیدند.
در دیدگان
آینه ها
ـ گوئی ـ
حرکات و رنگ ها
و تصاویر
وارونه
منعکس
می گشت
و
بر فراز سر
دلقکان پست
و
چهره ی وقیح
فواحش
یک هاله ی
مقدس نورانی
مانند چتر
مشتعلی می سوخت
مرداب های الکل
با آن بخارهای
گس مسموم
انبوه بی تحرک
روشنفکران را
به ژرفای خویش
کشیدند
و
موش های موذی
اوراق زرنگار
کتب را
در گنجه های
کهنه جویدند
خورشید مرده
بود
خورشید مرده
بود
و
فردا
ـ در ذهن
کودکان ـ
مفهوم گنگ
گمشده ای داشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر