۱۳۹۵ شهریور ۲۱, یکشنبه

تکنوکراسی چیست و تکنوکرات کیست؟ (2)


  شین میم شین

·        تکنوکرات ها جزو قشر روشنفکر جامعه بشری اند و به همین دلیل نمی توان آنها را همگون و یکدست تلقی کرد.

1
·        همگون و یکدست جا زدن تکنوکرات ها، یکی از ترفند های طبقه حاکمه امپریالیستی است.

·        این ترفند ریشه در خرافه رایج راجع به قشر روشنفکر دارد:
·        ایدئولوگ های طبقه حاکمه امپریالیستی قشر روشنفکر را به مثابه گروه ماورای اجتماعی و شناور بر فراز طبقات اجتماعی قلمداد می کنند که گویا یکدست و همگون است و فاقد تعلقات طبقاتی و منافع طبقاتی است و ضمنا منجی بشریت است.

2
·        هدف و آماج طبقه حاکمه امپریالیستی، اولا سر پوش نهادن بر نقش تاریخی طبقه کارگر به مثابه سوبژکت تاریخ است.
·        ثانیا تاریخ ساز جازدن روشنفکران و انکار نقش تاریخ ساز توده های مولد و زحمتکش است.    
·        یک تیر تحریف مفهومی و دو نشان ایده ئولوژیکی

3
·        اگر خلایق بدانند که تکنوکرات ها، بخشی از روشنفکران جامعه اند که فونکسیون سیاسی و غیره به عهده می گیرند، آنگاه می فهمند که تکنوکراسی تازگی ندارد:

الف
·        مثلا علمای (فلاسفه) یونان باستان که در رابطه تنگاتنگ با اسکندر قرار داشتند و فونکسیون مشاور سیاسی و نظامی و غیره به عهده داشتند، تکنوکرات بوده اند.

ب
·        کارل مارکس و فریدریش انگلس نیز از علمای ریاضی و علوم طبیعی (علم الاشیاء) بوده اند.
·        بنابرین، آندو نیز از علوم طبیعی وارد سیاست شده بودند و در نتیجه، تکنوکرات محسوب می شوند.

4
·        تکنوکرات ها، بسته به تعلقات طبقاتی شان، تفاوت ها و حتی تضادهای آشتی ناپذیر با هم دارند.
·        هر گردی، گردو نیست.

5
·        ورود تکنوکرات ها به سیاست، هم می تواند مثبت باشد و هم می تواند منفی باشد.
·        این بسته ماهیت طبقاتی تکنوکرات ها ست.

·        چرا و به چه دلیل؟  

6
·        این ادعای ایدئولوگ های طبقه حاکمه امپریالیستی که با ورود روز افزون تکنوکرات ها به سیاست، اهمیت احزاب سیاسی، تشکیل اراده بطرز دموکراتیک و روند های تصمیمگیری سیاسی کاهش می یابد، جفنگی بیش نیست:

الف
·        اولا تکنوکرات ها، بسته به ماهیت طبقاتی شان ـ خواه و ناخواه ـ  طرفدار حزب طبقه خاص خویش اند.
·        چون تکنوکرات ماورای اجتماعی، ماورای طبقاتی و ماورای حزبی در کره بی سکنه مریخ یافت می شود و نه در کره مسکونی زمین.

ب
·        ثانیا تشکیل دموکراتیکی اراده بستگی به نظام اجتماعی ـ اقتصادی حاکم دارد و نه بستگی به بود و نبود علما در سیاست.
·        این طبقه حاکمه امپریالیستی است که بطرز برنامه ریزی شده ای خلایق را خر می سازد و نه حضور و غیاب تکنوکرات ها در سیاست.
·        اگر تکنوکرات ها، خلقی و انقلابی باشند، تشکیل دموکراتیک اراده در حکومت و در جامعه علمی و سیستماتیزه می شود.  

پ
·        ثالثا روندهای تصمیمگیری احزاب سیاسی ربطی به حضور و غیاب تکنوکرات ها ندارد.
·        نقش تعیین کننده در تصمیمگیری ها از آن منافع طبقاتی است و نه از آن حضور و غیاب تکنوکرات ها.

7
·        یکی از محاسن حضور تکنوکرات ها در احزاب و دول خلقی و انقلابی، سنگین تر گشتن کفه ترازو به نفع خود مختاری روز افزون خلق و به ضرر اوتوریته های کاریسماتیک انگشت شمار چه بسا کمسواد است.

8


·        ما مثلا از سال 2007 در جمهوری خلق چین شاهد این تحول چشمگیر هستیم:
·        جای اوتوریته های کاریسماتیک (مائوتسه دون و دن سیائوپینگ) را فونکسیونر های تحصیلکرده در رشته های علمی و فنی و اجتماعی و اقتصادی و حقوقی و غیره گرفته اند و می گیرند.
·        در نتیجه، سبک و رسم و روال رهبری جامعه نیز بطرز بنیادی دگرگون می شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر