طبقه ای که
قدرت مادی حاکم در جامعه است،
همزمان
قدرت روحی (فکری) حاکم در آن جامعه است.
میم نون
علل و دلایل تشکیل
دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
با تشکیل دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده و انعکاس آن در آیینه آسمان، توده به طرز مضاعف تحقیر و تذلیل می شود:
1
·
با تشکیل دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده، توده برای اولین بار در تاریخ بشری تا درجه برده، سقوط می کند.
·
تا درجه وسایل جامد و جاندار تولید
سقوط می کند:
·
تا درجه بیل و کلنگ و تبر و تیشه و
تیر و شمشیر و خیش و گاو آهن سقوط می کند.
الف
·
توده بدین طریق، سلب آدمیت می شود.
·
چیز واره می شود.
·
تا درجه نازل جانور «اهلی و مفید» (مریم)
سقوط می کند.
ب
·
توده عملا مسخ می شود.
·
اوبژکت واره می شود و در نتیجه اوبژکتیویزاسیون،
سلب سوبژکتیویته (فاعلیت) می شود.
·
به قول فروغ، «تفاله ی یک زنده» می
شود.
·
به چیز بی بو و بی خاصیتی استحاله
می یابد.
2
·
با انعکاس دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده در آیینه آسمان، توده مجددا تحقیر و تذلیل می شود:
الف
·
توده ی واقعا برده بطرز ایده
ئولوژیکی هم برده و وابسته می شود.
ب
·
توده برده و ابسته به طبقه حاکمه (اشرافیت
بنده دار و روحانی) ضمنا برده و بنده و عبد و ابسته و مطیع و تسلیم و گوش به فرمان
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه (الله، خدا) می شود:
پ
·
این ـ در بهترین حالت ـ به معنی
برده گشتن مضاعف (بردگی دو طبقه ی) توده است.
ت
·
این به معنی بردگی مادی، روحی و
روانی توده است:
·
توده هم برده طبقه حاکمه برده دار
می شود و هم عبد الله، بنده ی خدا که انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار و
روحانی (طبقه حاکمه) است.
ث
·
توده هم برده و وابسته برده داران زمینی
ـ واقعی می شود و هم عبد و بنده و وابسته عکس برده داران زمینی در آیینه آسمان (معبود
آسمانی) می شود.
·
این اما به چه معنی است؟
3
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
·
این بدان معنی است توده به دو طرز
و طریق و ترفند به زنجیر کشیده می شود:
الف
·
توده از سوئی به زنجیر مادی مرئی و
ملموس کشیده می شود و در صورت نافرمانی به شلاق مادی مرئی و محسوس بسته می شود.
ب
·
توده از سوی دیگر به زنجیر روحی و
روانی نامرئی و ناملموس کشیده می شود.
·
آن سان که حتی خوردن جرعه ای آب و
لقمه ای نان زهرمارش می شود که نکند حلال نباشد و مال صغیری، یتیمی و ذلیلی باشد.
·
حتی از تماشای زنی زیبا دچار وحشت
می شود.
·
نکند جواسیس نامرئی خدا دیده باشند
و به خدا گزارش داده باشند و پرونده ساخته باشند و در روز قیامت دمار از روزگارم در
بیاورند.
پ
·
می توان گفت که علاوه بر جسم توده،
روح و روان توده نیز به قید و بند و زنجیر کشیده می شود.
·
این به معنی بردگی تمامعیار توده
است.
·
این به معنی بردگی مادی و روحی و
روانی توده است.
·
حالا می توان سخن رهبر توده را در
رابطه با توده های برده تا حدی درک کرد:
هر
که از جا نجنبد،
متوجه
زنجیرهایش نمی شود.
روزا
لوكزامبورگ
·
هر برده کور و کر و کودن متوجه زنجیرهای
مرئی اش می شود.
·
فرق هم نمی کند که بجنبد و یا
نجنبد.
·
مسئله، متوجه زنجیرهای نامرئی گشتن
است.
·
مسئله، متوجه زنجیرهای ایده
ئولوژیکی گشتن است.
·
مسئله، متوجه زنجیرهای فکری، روحی و
روانی گشتن است.
ت
هر
که از جا نجنبد،
متوجه
زنجیرهایش نمی شود.
روزا
لوكزامبورگ
·
منظور رهبر توده زحمت از مفهوم «جنبیدن»
نه معنی تحت اللفظی آن، بلکه جنبش و اعتراض و پرخاش و مقاومت و مبارزه است:
1
·
وقتی توده سر به زیر باشد و دست از
پا خطا نکند و برای طبقه حاکمه جان بکند، تضادهای طبقاتی بی شعله و دود زبانه می
کشند و بظاهر، صلح طبقاتی برقرار می شود.
2
·
ولی به محض اینکه توده بجنبد،
متشکل شود و به داد خواهی برخیزد، تضاد های طبقاتی پنهان در اعماق، برونی می شوند
و شعله و دود شان چشم آدمیان را کور می کند.
·
توده در آن صورت به زنجیرهای
نامرئی هم پی می برد.
·
ماهیت طبقه حاکمه را بی نیاز از عینک ـ به
عینه ـ می بیند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر