میم نون
چرا ترک خر شد؟
کوروش کبیر
1
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
همانطور که ذکرش گذشت، با ورود
بشریت به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، دیالک تیک تربیت، دیالک تیک مربی
و مربا (اهلی سازی و مفید سازی) ماهیت و خصلت جدیدی کسب می کند.
·
سؤال این بود که چگونه؟
2
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
مربیان فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
اشتراکی آغازین، یعنی مادران در مرحله مادرسالاری آن و پدران در مرحله پدرسالاری
آن، سلب اوتوریته می شوند تا از نو تربیت (بازپروری) شوند:
3
·
مربیان فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
اشتراکی به درجه مرباهای فرماسیون اجتماعی
ـ اقتصادی برده داری تنزل می یابند.
·
طبقه حاکمه برده دار در مقیاس جهانی،
همه بشریت را همزمان هم بلحاظ فکری و هم بلحاظ مادی تحت اوتوریته خود قرار می دهد
و به قول مریم، «اهلی و مفید می سازد.»
·
چرا هم بلحاظ فکری و هم بلحاظ مادی
و چگونه؟
4
·
برای تهیه پاسخ به این پرسش، خدای
خاک (پرولتاریا) ماتریالیسم تاریخی را آفریده است:
·
با خروج بشریت از جامعه کمونیستی
آغازین (بهشت برین مورد نظر کتب مقدس)، جامعه بشری شقه شقه می شود.
·
جامعه همگون و یکدست آغازین، خصلت
طبقاتی به خود می گیرد.
·
به طبقات اجتماعی و اقشار اجتماعی
متفاوت تقسیم می شود:
الف
·
دو طبقه ی اصلی جامعه، طبقه حاکمه
برده دار (اشرافیت بنده دار و روحانی) و طبقه برده است.
·
به همین دلیل، این جامعه عنوان
جامعه برده داری به خود می گیرد.
ب
·
در جوار این دو طبقه اصلی، طبقات
اجتماعی فرعی نیز ادامه حیات می دهند که به آزادان معروف می شوند.
·
آزادان این جامعه طبقاتی، نه برده
و رهی و کنیز و غلام اند و نه جزو اشرافیت بنده دار و روحانی اند.
·
مثلا پیشه ور اند.
·
تجار کوچک و صنعتگران دستی اند.
·
البته اگر ورشکست شوند، می توانند
به درجه نازل برده تنزل یابند.
5
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
تشکیل طبقات اجتماعی متفاوت، پیامد
ضرور (جبری) طرز زندگی متفاوت است و منظور
از طرز زندگی متفاوت، طرز و طریق متفاوت برای تهیه مایحتاج حیاتی اعضای جامعه است:
·
پیامد جایگاه اجتماعی متفاوت اعضای
جامعه در تولید مادی است:
الف
·
یکی مالک وسایل تولید است و جزو
اشرافیت بنده دار و روحانی است و عضو طبقه حاکمه است.
ب
·
دیگری فاقد وسیله تولید است و حتی «مالک»
خویشتن خویش و کودکان خویش نیست.
·
برده است.
پ
·
دیگری سرمایه ای دارد و با استفاده
از آن، داد و ستد و تجارت می کند.
·
آزاد است.
·
ولی آزادی اش بسته به اقبال او ست.
·
چون هر آن خطر آن می ورد که توسط
اجامر طبقه حاکمه سلب مالکیت شود و ناچار برده شود.
ت
·
دیگری، وسیله تولیدی به هر مصیبتی
از جامعه اشتراکی آغازین به همراه آورده و یا تولید کرده است و پیشه ور است.
·
خیاط و حفار و نجار و معمار و غیره
است.
·
آزاد است.
·
ولی هر آن خطر آن می رود که وسایل
تولیدش از دستش گرفته شوند و مجبور به بردگی گردد.
6
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
طرز متفاوت زندگی، طرز متفاوت
تحصیل نان سفره و یا تعلقات طبقاتی به طرز تفکر متفاوت منجر می شود.
·
زیربنای اقتصادی در همه سطوح هستی
اجتماعی، در آیینه روح و روان جامعه منعکس می شود و روبنای ایده ئولوژیکی متناسب
با آن، تشکیل می یابد.
·
روبنای ایده ئولوژیکی هم به نوبه
خود به زیربنای اقتصادی خدمت می کند.
·
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و
روبنای ایده ئولوژیکی (ماتریالیسم تاریخی)
الف
·
تعلق به طبقه حاکمه برده دار، طرز
تفکر متناسب با آن را پدید می آورد.
·
ایده ئولوژی طبقه حاکمه برده دار
را پدید می آورد.
ب
·
تعلق به طبقه اجتماعی برده، طرز
تفکر متناسب با آن را پدید می آورد.
·
ایده ئولوژی طبقه اجتماعی برده را.
پ
·
تعلق به طبقه اجتماعی آزاد، طرز
تفکر متناسب با آن را پدید می آورد.
·
ایده ئولوژی طبقه اجتماعی آزاد را.
·
ایده ئولوژی تجار و پیشه وران و
صنعتگران و غیره را.
7
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
در ایده ئولوژی طبقه حاکمه جامعه
برده داری، در ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و روحانی، زمین زیر مهمیز اشرافیت
بنده دار و روحانی است و بقیه بشریت ـ خواه و ناخواه ـ برده اند و وابسته به طبقه
حاکمه برده دار اند.
·
همین ایده ئولوژی طبقاتی طبقه حاکمه
برده دار در آیینه زلال آسمان منعکس می شود:
·
آسمان کپیه ی مو به موی زمین می
گردد.
·
مناسبات آسمانی کپیه مو به موی
مناسبات زمینی می گردد:
·
دیالک تیک ارض و سماء
·
دیالک تیک زمین و آسمان
·
دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور
اجتماعی
·
دیالک تیک ذات و عکس.
8
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
این ایده ئولوژی طبقه حاکمه برده
دار، همان اسلام معروف خاص و عام است:
·
الله معبود است.
·
برده دار است.
·
سلطان آسمان و زمین است.
·
الله در واقع، انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است و بارگاه الهی، انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی خرگاه خوانین برده دار و دربار سلاطین برده جوی برده ساز برده فروش است.
·
لا اله الا الله.
·
جز الله برده دار (معبود انس و جن
و ملک) خدائی وجود ندارد.
·
ابنای بشر همه از دم برده و بنده و
عبد خدای برده دار اند.
9
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
اکنون بازپروری بشریت توسط طبقه
حاکمه برده دار، تحت لفافه تحمیل دین (ایده ئولوژی طبقه حاکمه برده دار) آغاز می شود:
·
اکنون توطئه ی طبقاتی مستور، مغلق
و بغرنجی در فرم دین جامه عمل خشن و خونین می پوشد:
الف
·
الله مجازی، پیامبر می فرستد تا از
وجودش به بشریت بی همه چیز خبر دهد.
·
الله مجازی برده دار یونیورسال (معبود
زمینی ـ آسمانی) و ضمنا خالق هستی مادی از
ذره تا کهکشان جا زده می شود و بشریت ـ بدون استثناء ـ عبد و مخلوق الله مجازی و
واهی و کاذب و خیالی.
ب
·
دیالک تیک توطئه طبقاتی اسلام،
همین جا ست:
·
در این توطئه و ترفند دین مبین
(نبین و بپذیر) اسلام، فرمی از چپنمائی
مبتنی بر عوامفریبی کمین کرده است:
1
·
ابنای بشر ـ قبل از همه ـ سلب
آدمیت می شوند.
·
ابنای بشر ـ بدون استثناء ـ بی
شرمانه و بدون کمترین اعتنا به تفاوت های طبقاتی آشکار، عبد الله (بنده خدا) جا
زده می شوند.
·
همه ـ چه خوانین و سلاطین و
روحانیان و چه توده برده و آزاد ـ بدون استثناء، بنده خدا قلمداد می شوند.
2
·
همین برده جا زدن همه ابنای بشر،
حاوی چپنمائی اسلام و حضرت محمد و شرکاء است:
·
ابنای بشر (به مثابه مخلوقات کذائی
خدا) عوامفریبانه به عنوان اعضای برابر جامعه قالب می شوند:
·
تخریب اعتبار ابنای بشر، تقلیل
مقام اجتماعی انسان ها تا درجه برده ی زباله ی بی همه چیز وابسته به طبقه حاکمه،
به عنوان معیار برابری انسان ها به انسان ها قالب می شود.
·
برابری در بی همه چیزی
·
برابری در وابستگی
·
برابری در زباله وارگی.
3
·
ما برای درک این ترفند و توطئه
طبقاتی طبقه حاکمه برده دار به شناخت افزار موسوم به دیالک تیک پدیده و ماهیت،
ظاهر و ذات نیاز داریم:
الف
·
در
حرف (بظاهر) همه انسان ها برده و برابر جا
زده می شوند تا هر خری باد در غبغب اندازد و ادعا کند که برای خوانین و سلاطین خونریز
خون خوار، تره حتی خرد نمی کند.
·
فقط عبد الله (بنده ی خدا) است.
ب
·
اما در روانشناسی توده ها، عملا، ماهیتا
و ذاتا، طبقه حاکمه برده دار را ایدئالیزه می کند.
·
به عرش اعلی می برد.
·
اشرافیت بنده دار و روحانی
را،
یعنی طبقه حاکمه برده دار را، مثلا قبیله برده دار قریش را به مقام الهی ارتقا می
دهد.
·
چون هیچ خری حتی نمی تواند به
برابری حضرت محمد و علی و قلدران خونریز دیگر با بنده ها و کنیزکان و غلامان سیاه
حبشی و سفید قریشی ایمان بیاورد.
·
به همین دلیل خدای مجازی، پیک (جبرئیل)
و پیام می فرستد تا طبقه حاکمه برده دار را
نور دیده خود، نماینده خود، جانشین خود و رسول خود در زمین جا بزند و ضمنا از مخمصه
بیرونش آورد:
انا عبد الله، اتائک الکتاب و جعلنی نبیا
من بنده خدا هستم.
خدای برایم کتاب خواهد فرستاد و مرا رسول خود جا خواهد زد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر