میم نون
چرا ترک خر شد؟
کوروش کبیر
·
گفتیم:
·
«برای شناخت سوبژکت، باید اوبژکت را شناخت.
·
برای شناخت سازنده فحش واژه از
واژه های گاو و سگ و خر و قاطر و غیره، باید مشخصه مشترک این حیوانات را کشف کرد.»
·
سؤال این بود که مشخصه مشترک این
حیوانات چیست که سبب اصلی تبدیل نام آنها به فحش واژه و تحقیر واژه شده است؟
مریم
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
این نکته که مریم در مورد جانوران
کشف کرده، به عالم جمادات و نباتات و جانوران محدود نمی شود.
·
اهمیت و عظمت این مفهوم مریم (مفید
سازی و اهلی سازی) ضمنا همین جا ست.
·
فرق هم نمی کند که خود او به عظمت
و عمق این مفهوم، واقف باشد و یا نباشد.
·
این مفهوم ولی برای ما در ژرفکاوی مسئله
مورد بحث که کوروش کبیر ترک خواه، هارت و پورتیزه کرده، اهمیت خارق العاده ای دارد
و یکی از مفاهیم سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی
و فلسفی رهگشا ست.
1
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
می توان گفت که مفید سازی و «اهلی»
سازی جمادات و نباتات و جانوران توسط بشریت، توأمان با مفید سازی و اهلی سازی
خویشتن بشریت صورت گرفته است، صورت می گیرد و صورت خواهد گرفت.
·
یعنی ما با دیالک تیک مفید سازی و اهلی
سازی ـ مفید گشتن و اهلی گشتن سر و کار داشته ای، داریم و خواهیم داشت.
·
یعنی هر گام بشریت در راستای مفید
سازی و اهلی سازی طبیعت عینی، با مفید سازی و اهلی سازی طبیعت خویش توأم بوده و است.
·
دیالک تیک دگرگونسازی و دگرگونگردی
·
سوبژکتیویته که یکی از کشفیات مهم
رسول پرولتاریا ست.
·
چرا و به چه دلیل؟
2
·
به این دلیل که بشریت منشاء طبیعی
دارد.
·
به این دلیل که بشریت از طبیعت اوبژکتیو
(عینی) آمده است و نه از جنت سوبژکتیو (واهی، ذهنی، خیالی، اوتوپیکی.)
·
به این دلیل که بشریت، ریشه در
جمادات دارد.
·
به این دلیل که بشریت، از موجود تک
سلولی شروع به رشد کرده است و به این درجه از توسعه و تکامل رسیده است.
·
هر نوزاد انسانی نیز همین روند
میلیون ها ساله را در عرض 9 ماه در بطن مادر طی می کند.
·
نطفه آغازین، همان موجود تک سلولی آغازین
است که در بطن مادر رشد می کند و آدم می شود.
·
نطفه انسانی در رحم مادر «ره صد ها
هزارساله می رود.»
·
بشریت منشاء طبیعی خود را ببرکت
کار و در روند کار نفی دیالک تیکی کرده است.
·
یعنی جنبه های مثبت منشاء طبیعی
خود را حفظ کرده و توسعه داده است و جنبه های منفی منشاء طبیعی خود را نفی و حذف
کرده است.
·
دیالک تیک پیوست و گسست.
·
بشریت از طبیعت به اصطلاح وحشی به همبود
اولیه (به مثابه نطفه آغازین جامعه بشری) آمده است و منشاء طبیعی خود را هم به
همراه آورده است.
·
انسان تجسم (جسمیت یابی) دیالک تیکی از طبیعت و جامعه است.
3
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
بشریت در روند کار و ببرکت کار،
همزمان دو کار مهم و تعیین کننده انجام داده است.
·
بی آنکه حتی خود به عظمت و اهمیت
این دو کار مهم واقف باشد.
·
بشریت ضمن تغییر دادن طبیعت، خود
را نیز تغییر داده است.
·
کار از سوئی وسیله ی خروج انسان از
طبیعت عینی است و از سوی دیگر گهواره تربیت انسان (طبیعت اجتماعی گشته) است.
·
به زبان مریم، کار راه و روند و
روال مفید گشتن بشر برای خود و برای بشریت از سوئی و راه و روند و روال اهلی گشتن انسان
(خروج از توحشف ترک طبیعیت، تشکیل سوبژکتیویته) است.
·
کار مهد پرورش آدم است.
·
کار تجسم دیالک تیکی از اهلی شدن و
اهلی کردن است:
·
در روند کار جمادات و نباتات و
جانوران توسط سوبژکت انسانی اهلی می شوند، مثلا سنگ به آسیاب سنگی استحاله می
یابد.
·
گندم به آرد و خمیر و نان استحاله می
یابند.
·
گاو وحشی اهلی می شود و شیر می دهد
و گوشت می دهد. (مفید می شود و اهلی می شود. مریم)
·
·
انسان خود نیز در روند کار ـ بطور
اوتوماتیک، خودپو و ناخواسته و غیر ارادی ـ شروع به تفکر و تکلم می کند و آدم می شود.
·
سوبژکت می شود.
·
سوبژکتیویته کسب می کند.
·
سوبژکتی می شود که خویشن خویش را اوبژکت
شناخت قرار می دهد.
·
به خود شناسی می رسد.
·
ببرکت شناخت خویشتن به تغییر و
تحول و توسعه و تکامل خویشتن قادر می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر