۱۳۹۵ شهریور ۲۸, یکشنبه

هماندیشی با مریم (42)


میم نون

مریم
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        همانطور که ذکرش به اختصار گذشت، اهلی سازی و مفید سازی بشریت در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، ترفند آمیز بود:

1
·        طبقه حاکمه (اشرافیت بنده دار و روحانی) قوای طبیعی از قبل موجود در بشریت را به خدمت گرفتند:

الف
اهلی سازی اجتماعی ـ طبقاتی

·        طبقه حاکمه، مادران و پدران (نسل حی و حاضر)  را با تازیانه آتشین نان و جان (مذهب)  رسم و آیین بردگی آموخت.

ب
اهلی سازی اجتماعی ـ طبیعی

·        مادران و پدران اهلی شده، بطور اوتوماتیک به اهلی سازی کودکان (نسل فردا) پرداختند.
·        بدین طریق و با این ترفند اوتوماتیسم اهلی سازی و مفید سازی (مریم) به کار افتاد و وبال گردن بشریت «در هم شکسته» شد.

·        یکی از دلایل ناکامی انقلاب سوسیالیستی در قرن بیستم، در همین اوتوماتیسم جانسخت بوده است.

·        ما بعد به این مسئله برمی گردیم.  

2
·        این طرز و طریق اهلی سازی و مفید سازی فرم دومینوئی تصاعدی داشته است:
·        سیکل پایان ناپذیر مربی ـ مربا ـ مربی   
·        طبقه حاکمه اهلی کننده ـ مادر و پدر اهلی شده ـ کودکان اهلی شونده توسط مادر ـ پدر ـ عمه ـ عمو، خاله ـ دائی، خواهر ـ برادر و طبقه حاکمه

·        به همین دلیل اهلی سازی و مفید سازی توسعه ی تصاعدی نیرومندی کسب می کند:
·        این حقیقت امر در ضرب المثلی به شرح زیر تقطیر یافته است:
·        «ظلم از روز اول وجود داشت.
·        هر کس آمد، به سهم خود بر آن مزید کرد.»  

3
·        این روند و روال تربیت (اهلی سازی و مفید سازی. مریم) در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی ادامه یافت.
·        هم شلاق نان تکمیل شد و جا افتاد، هم شلاق جان (مذهب)
   
·        بشریت به اتیک نظامات غیر طبیعی طبقاتی خو گرفت و فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین به خطه اساطیر هجرت کرد و رفته رفته از یاد شد (رفت)  و بر باد شد.
·        طولانی ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین در تاریخ بشری که مرحله اخرینش 20 تا 30 هزار سال عمر کرده (بنا بر پژوهش های جردان، باستان شناس امریکائی) چنان فراموش شد که موش شد.
·        آن سان که انگار اصلا وجود نداشته است.  

4
·        سراسر قرون وسطی ظلمت زده ی فئودالی به تکمیل و تعمیق این اهلی سازی اختصاص یافته است.
·        هر نفسکشی در این دوره سیاه ارتجاع به تل آتش افکنده شده و جزغاله گشته است.
·        مراجعه کنید به فیلم «نام رز» با نقش بازی شان کانری  روشنگری  

5
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        با جنبش های هومانیسم، روشنگری و با طلوع عصر جدید، فصل جدیدی در تاریخ بشری آغاز شد.
·        غول های فکری، علمی، فلسفی و هنری از قبیل گالیله، جوردانو برونو، کانت، فیشته، هگل، هولباخ، هلوه تیوس، دیدرو، روسو، فویرباخ و غیره پا به صحنه نظری و عملی جامعه بشری نهادند و شلاق جان (مسیحیت و کلیسا) را به شلاق انتقاد علمی و انقلابی بستند و دچار بحران ساختند.
·        خرد را بر تخت نشاندند و خدا را حتی به شرط پیروز برون آمدن از محکمه خرد، برسمیت شناختند.
·        چرخش شگفت انگیزی در دیالک تیک تربیت (اهلی سازی و مفید سازی) صورت گرفت:
·        خرد به جنگ خرافه کمر بست.
·        مسیحیت رفرمیزه شد.
·        از بطن کاتولیسیسم، پروتستانتیسم بیرون آمد.
·        جنگ های ضد فئودالی دهقانان تحت رهبری طبقه جدید (بورژوازی اغازین) آغاز شد و در آلمان به دلیل عقب ماندگی نیروهای مولده، 30 سال طول کشید.
·        انقلابات بورژوائی جهان را در نوردید و بالاخره نظام فئودالی ـ کم و بیش ـ در هم شکست و عصر سرمایه داری آغاز شد.

6
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        طبقه حاکمه جدید (بورژوازی) دهقانان آزاد گشته از قید و بند فئودالیسم را بنا بر علاقه و سلیقه خود اهلی و مفید ساخت.
·        رعیت به زحمت و شکنجه و زجر، پرولتر شد و چرخ صنعت به گردش در آمد و جامعه بشری با سرعت حیرت انگیزی توسعه یافت.
·        از این به بعد، دولت بورژوائی تربیت عملی و فکری هر دو نسل حاضر و آتی را به عهده گرفت و نقش مادر ـ پدر در تربیت نسل آتی کاهش یافت.

7
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        در اواخر قرن 19 سرمایه داری وارد مرحله انحصاری اش شد، کاپیتالیسم به امپریالیسم تبدیل گشت.
·        بحران عمومی سرمایه داری شروع شد.
·        بورژوازی تمامی دارائی فکری، علمی، فلسفی و هنری بورژوائی آغازین را به گور سپرد و با بدترین دشمنان تاریخی بورژوائی آغازین و بشریت، یعنی با ارتجاع سیاه کنیسه و کلیسا و مسجد آشتی کرد و پیمان اتحاد بست.
·        دستاوردهای هومانیسم، روشنگری و فلسفه کلاسیک بورژوائی را به آتش کشید و جای خالی آن را با فلسفه بورژوائی واپسین پر کرد.
·        کانت و هگل و فویرباخ مذموم گشتند و شوپنهاور و نیچه و غیره محبوب.
·        بورژوازی ارتجاعی واپسین بر ضد پرولتاریا و پیشرفت اجتماعی سنگر گرفت و خردستیزی و اخلاق ستیزی را بر پرچم خود نوشت و فاجعه آغاز گشت:

8
·        جنگ های جهانی با دهها میلیون قربانی آغاز شد و برای شروع خواهر و برادر کشی گلوبال (تمام راضی) تربیت بورژوائی آغازین جای خود را به بربریت و بربر پروری بورژوائی واپسین  سپرد.
·        همه موازین و معیارهای اخلاقی سلب اعتبار شدند.
·        خرد از کاسه سر ها تبعید گشت و خردستیزی بر تخت نشست.
·        اهلی سازی بشریت در مقیاس تمام ارضی شروع شد و با پیروزی انقلاب علمی و فنی و پیدایش انترنت، توسط رسانه های گلوبال امپریالیستی رادیکالیزه شد.
·        بشریت زیر بمباران ایده ئولوژیکی دم به دم طبقه حاکمه امپریالیستی قرار گرفت.
·        تبلیغ و ترویج خرافه از هر نوع بشریت گرفتار در منجلاب بحران عمومی سرمایه داری را به بحران روحی و روانی کشاند.
·        خود اندیشی و خودمختاری مذموم و ممنوع شد.

·        فروغ همین شرایط بحرانی را به شعر کشید:

دیگر کسی به  عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچ چیز نیندیشید

در غارهای تنهائی
بیهودگی به دنیا آمد

خون بوی بنگ و افیون می داد
زن های باردار
نوزاد های بی سر زاییدند
و گاهواره ها
ـ از شرم ـ
به گورها پناه آوردند

چه روزگار تلخ و سیاهی:
نان، نیروی شگفت رسالت را
مغلوب کرده بود.

پیغمبران
ـ گرسنه و مفلوک ـ
از وعده  گاه های الهی گریختند
و
بره های گمشده ی عیسی
دیگر صدای هی هی چوپانی را
در بهت دشت ها نشنیدند.

در دیدگان آینه ها
ـ گوئی ـ
حرکات و رنگ ها و تصاویر
وارونه  
منعکس می گشت
و
بر فراز سر دلقکان پست
و
چهره ی وقیح فواحش
یک هاله ی مقدس نورانی
مانند چتر مشتعلی می سوخت

مرداب های الکل
با آن بخارهای گس مسموم
انبوه بی تحرک روشنفکران را
به ژرفای خویش کشیدند
و
موش های موذی
اوراق زرنگار کتب را
در گنجه های کهنه جویدند

خورشید مرده بود
خورشید مرده بود
و
 فردا
ـ در ذهن کودکان ـ
مفهوم گنگ گمشده ای داشت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر