پروفسور
دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین
9
·
شناخت در عین حال، عبارت است از روند
دیالک تیکی اعتلا (صعود) از مشخص به مجرد
و از مجرد به مشخص عالی تر.
10
·
شناخت در جریان توسعه ی خود به سدها
برخورد می کند:
الف
·
سدهائی که تاریخا مشروط می شوند.
ب
·
سدهائی که وابسته به درجه توسعه نیروهای
مولده و مناسبات تولیدی جامعه اند.
پ
·
سدهائی که بویژه وابسته به رشد ابزارها و
دستگاه های علمی اند.
ت
·
سدهائی که وابسته به سطح موجود رشد
علوم اند و بطور مداوم تغییر می یابند.
11
·
در روندی بی پایان است که استقلال شناخت
انسانی تحقق می یابد و تضاد موجود میان امکانات محدود شناخت و استعداد معرفتی
بیکران انسانی حل و دو باره از نو برقرار می گردد.
12
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم:
·
«بنابرین،
می توان گفت که تفکر انسانی هم مستقل است و هم وابسته.
·
و توان معرفتی (شناخت) انسانی هم نامحدود
است و هم محدود.
الف
·
تفکر انسانی مستقل است و نامحدود، بدلیل
استعداد ذاتی، حرفه، امکانات و هدف نهائی تاریخی.
ب
·
تفکر انسانی وابسته است و محدود، بدلیل
اجرای فردی و واقعیت منفرد مربوطه.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 20، ص 80)
13
·
شناخت هرگز نمی تواند بطور قطعی به حقیقت مطلق فراگیر کلی دست یابد.
14
·
شناخت از طریق دست یافتن مدام به حقایق نسبی تازه و تازه تر، می تواند به حقیقت مطلق نزدیکتر شود، بی آنکه بتواند بدان برسد.
15
·
حقیقت مطلق در حقایق نسبی و با حقایق نسبی
شناخته می شود.
·
مراجعه کنید به تصویر، تصویرتئوری،
قابل شناسائی بودن جهان، پراتیک، حقیقت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر