۱۳۹۵ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

سیری در شعر «ای مرز پر گهر» از فروغ فرخزاد (14)


ای مرز پر گهر
فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
 شین میم شین

من می توا نم از فردا
همچون وطن پرست غیوری
سهمی از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در قلب و مغز خویش داشته باشم،
سهمی از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندش
یا آنکه در ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی
آن را شبی به ششصد و هفتاد و هشت  مرد وطن، بخشید

1
«با اشتیاق و دلهره دنبال کردن  ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر»

·        فروغ تأثیر پسیکولوژیکی مخرب بلیط بخت آزمائی و هر نوع دیگر از قمار را در این مفهوم تجرید می کند.
·        جست وجوی خوشیختی شخصی کذائی در بلیط بخت آزمائی و یا در قماربازی، آتش به دودمان روح و اعصاب و روان اعضای جامعه می اندازد.
·        قمار اعضای جامعه را بلحاظ فکری، روحی و روانی فلج می کند.
·        قمار مانع توسعه نیروهای مولده می شود.

2
« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن  ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »

·        قمار در ضمیر انسان ها دیالک تیک فرد و جامعه را وارونه می سازد و نجات را در نجات کشکی، سطحی و مبتذل فردی خلاصه می کند و نه در نجات اجتماعی و نه در نجات کلکتیو.

·        به همین دلیل نقش ایده ئولوژیکی منفی قمار چشمگیر است.

·        دیری است که طبقه حاکمه به همه انواع ورزش ها خصلت   قمار بخشیده است.

·        دیگر کسی به خود فوتبال، والی بال، تنیس و غیره نمی اندیشد.
·        هدف الاهداف قماربازان ورزشی، پر کردن جیب خود به هر قیمت شده است.
·        در ینگه دنیا، واژه «بازنده» (لوزر) به تحقیر واژه و توهین واژه بدل شده است.

·        حق در ایده ئولوژی امپریالیسم با کسی است که به هر قیمت،  برنده است.

·        زندگی بدین طریق به بازی قمار استحاله می یابد و بشریت به اقلیت انگشت شمار برنده و اکثریت بیشمار بازنده طبقه بندی می شود.

3

« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن  ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »

·        بدین طریق و با این ترفند، جای مبارزه طبقاتی از پایین را قماری بازی و بخت آزمائی می گیرد و خود قمار و بخت آزمائی به فرمی از مبارزه طبقاتی از بالا تبدیل می شود.

·        ببرکت قمار و بخت آزمائی هم جیب خلایق خالی می شود و هم خانه خرد و روح و روان آنها خراب.

·        این حقیقت امر در ضرب المثل معروف تبیین می یابد:
·        برنده ـ در تحلیل نهائی ـ کازینو ست.

·        بازنده اصلی اما قمارباز است.
·        حتی اگر قمارباز میلیونر شود، بلحاظ روحی، روانی و اخلاقی، آس و پاس می شود.
·        آ سوسیال می شود.
·        ضد اجتماعی می شود.
·        لات و لاشخور و لومپن می شود.

4

« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن  ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »

·        قمار و بخت آزمائی رفته رفته به عادت بدل می شود.
·        فرم اعتیاد به خود می گیرد.

·        در ضمیر قمارباز و بخت آزما ـ چه بسا ـ دیالک تیک برد و باخت وارونه می شود.
·        یعنی نقش تعیین کننده از آن باخت تصور می شود.

·        به همین دلیل داستایفسکی مؤلف «قمارباز» می نویسد:
·        در باخت لذتی هست که در برد نیست.

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل باید باخت لذت بخش باشد؟

5
« با اشتیاق و دلهره دنبال کردن  ایدئال اجتماع هر چارشنبه بعد از ظهر »

·        دلیلش در همین دیالک تیک اشتیاق و دلهره است که فروغ با دقت ستایش انگیزی کشف کرده است:
·        قمار بازی و بخت آزمائی اعصاب و روان قمارباز را در منگنه ویرانگر فشار قرار می دهد.
·        آن سان که باخت، روان قمارباز را از فشار ویرانگر رهائی می بخشد و دلش از لذت پر می شود.

6
من می توا نم از فردا
همچون وطن پرست غیوری
سهمی از ایدئال عظیمی که اجتماع
هر چارشنبه بعد از ظهر، آن را با اشتیاق و دلهره دنبال می کند
در قلب و مغز خویش داشته باشم

«در قلب و مغز خویش داشتن ایدئال»

·        طبقه حاکمه انگل، اعضای جامعه را به مشتی بخت آزما بدل می کند.

·        طبقه حاکمه انگل،  ایدئال اکثریت اعضای جامعه را به درجه نازل برنده شدن در قمار تنزل می دهد.
·        آن سان که این ایدئال توهم آمیز را اعضای جامعه بسان ایدئال راستین و اصیلی از آن خود می کنند.

·        به قول دقیق فروغ، در قلب و مغز خویش انبار و تلنبار می کنند.

·        برنده شدن در بلیط بخت آزمائی به ایدئال اجتماعی روحی و فکری مردم بدل می شود.
·        این به معنی تخریب فکری و ایده ئولوژیکی اعضای جامعه است.

7
سهمی از آن هزار هوس پرور هزار ریالی
«هزار ریالی هزار هوس پرور »


·        مبلغ عظیم موعود در بخت آزمائی به نظر فروغ در ذهن مردم تکثیر کمی و کیفی سوبژکتیو می یابد و هر  عضو بخت آزمای بدبخت جامعه  برای آن هزاران هوس در دل می پرورد.

·        این بدان معنی است که ایدئال قلابی در ذهن قماربازان بخت آزما ایدئالیزه می شود.
·        ما اینجا با ایدئالیزاسیون ایدئال سر و کار پیدا می کنیم.

·        آدمیان بدین طریق هم خرد زدائی می شوند و هم رئالیته زدائی.

·        یعنی به مشتی ایرئال و ایراسیونال (بیگانه با واقعیت و بیگانه با خرد) بدل می شوند.

·        فروغ در این مورد به دو مثال ملموس اشاره می کند:   

الف
سهمی از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان به مصرف یخچال و مبل و پرده رساندش

·        با مبلغ موعود می توان لوازم خانگی خرید:
·        یخچال و مبل و پرده و غیره خرید.

·        این به معنی تبدیل ایدئال به ریال و تبدیل ریال، به رئال است.


·        ما در این مورد با دیالک تیک ایدئال و رئال سر و کار پیدا می کنیم:
·        ایدئال هزار هزار ریالی هزار هوس پرور مادیت و شیئیت می یابد و فرم لوازم خانگی به خود می گیرد.

·        ایدئال ریالی جامه ی رئال به خود می پوشد:
·        آرزوی ریالی به یخچال و مبل و پرده رئال بدل می شود.

·        روح (آرزو و ایدئال) مادیت و شیئیت می یابد (یخچال، مبل، پرده و غیره می شود.)      

ب
سهمی از آن هزار هوس پرور هزار ریالی که می توان
در ازای ششصد و هفتاد و هشت رأی طبیعی
آن را شبی به ششصد و هفتاد و هشت  مرد وطن، بخشید

·        رئالیزاسیون ایدئال اما می تواند توسط اجامر طبقه حاکمه برای خرید رأی به مصرف رسد:
·        با مبلغ موعود می توان رأی طبیعی 678 مرد وطن را خرید و وزیر و وکیل مجلس گشت.

·        فروغ در این مثال به انتقاد از دموکراسی فرمال بورژوائی می پردازد.

·        رأی طبیعی، طنز واژه ای است که به معنی رأی خریده شده است.

·        این کسب کار امروزه بویژه در ینگه دنیا علنی و عریان است.
·        نه فقط رأی طبیعی، بلکه رئیس جمهور طبیعی خریده می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر