امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند 1306)
تحلیلی
از
شین میم شین
سیاه و سپید
·
سیاه و سپید عنوان
این شعر سایه است.
·
در عنوان هر
مطلب، افشاره معنوی آن تبیین می یابد.
·
منظور شاعر از
سیاه و سپید، شام سیاه و صبح سپید است.
·
مفهوم «شام سیاه
و صبح سپید» را می توان مرکزی ترین و ماهوی ترین مفهوم این شعر سایه محسوب داشت.
·
سؤال این است که
چرا این مفهوم برای شاعر بزرگ توده و حزب توده، اینهمه اهمیت دارد؟
1
شبي رسيد كه در آرزوي صبح اميد
هزار عمر دگر بايد انتظار كشيد
·
معنی تحت اللفظی:
·
شبی بغایت طولانی
آغاز شد که برای دمیدن صبح امید باید عمر درازی چشم به راه ماند.
·
این شعر را سایه،
بلافاصله پس از سقوط اتحاد شوروی و پایان رویاروئی دو سیستم اجتماعی ـ اقتصادی متضاد
سرود و در نامه مردم منتشر شد.
·
سیستم سوسیالیستی
برای شاعر توده، مظهر صبح امید بوده و شکست آن، آغاز شبی طولانی است.
2
شبي رسيد كه در آرزوي صبح اميد
هزار عمر دگر بايد انتظار كشيد
·
سایه این شعر
پیشگویانه را در لحظاتی سروده که سرمایه غلبه ظفرنمون خود بر کار را جشن گرفته بود
و شیپور خرافه «پایان تاریخ» گوش فلک را کر کرده بود.
·
صبح امیدی که
حکم کیمیا داشته، به هر دلیلی جای خود را به شام سیاه داده بود.
·
پیشگوئی شگفت
انگیز شاعر توده پیامد هراس انگیز این استحاله صبح سپید به شام سیاه است.
·
در غیاب سیستم سوسیالیستی
میلیاردها انسان در قلمروهای ملی و بین المللی آواره اند و میلیون ها نفر به انحای
مختلف به قتل رسیده اند.
·
خاور در خون
غلطیده است.
·
آلترناتیو و
بدیلی در دیدرس نیست.
·
جهل و جنون و
جنایت در اقصا نقاط جهان راست راست راه می رود و فاجعه می افریند.
·
سؤال این است که
سایه چگونه به این پیش بینی رئالیستی نایل آمده است؟
·
آنهم در زمان و
زمانه ای که اراذل و علمای سیر سرمایه داری، نظم جهانی نوین را و تبدیل زمین به بهشت برین
را وعده می دادند.
·
سخن از سرمایه
داری متمدن و اهلی و رام بود و سعادت بشریت در غیاب سیستم سوسیالیستی منفی و ملعون
و منفور.
3
شبي رسيد كه در آرزوي صبح اميد
هزار عمر دگر بايد انتظار كشيد
·
سایه بی شک،
شاعر فلسفه فقیر توده و حزب توده است.
·
سایه شاعری نیست
که گنجینه عقل کل اندیش (فلسفه) را در اختیار داشته باشد.
·
تسلیحات فکری
سایه، مفاهیم و مقولات سایه، مفاهیم و مقولات حافظ اند.
·
پیشگوئی حیرت
انگیز سایه، احتمالا مبتنی بر شم اصیل توده ای او ست.
·
سایه توده ای ترین
شاعر توده و حزب توده است.
·
همین پیوند
ارگانیک با توده، بینش طبقاتی ـ توده ای سایه را پدید آورده است.
·
توده بنا بر تجارب
عینی اش ـ در تحلیل نهائی ـ به همان نتیجه نهائی می رسد که روشنفکر ارگانیک توده ببرکت
تفکر مفهومی رسیده است.
·
توده ای کردن عقل
کل اندیش (فلسفه) به همین دلیل دشوار نیست.
·
اگر در ایران
دایرة المعارف روشنگری وجود می داشت، سایه سهل تر و آسان تر از هر کس می توانست عقل
کل اندیش را از آن خود کند و غوغا بپا کند.
4
در آستان سحر ايستاده بود، گمان
سياه كرد مرا آسمان بي خورشيد
هزار سال ز من دور شد ستاره ي صبح
ببين
كز اين شب ظلمت جهان چه خواهد ديد
·
معنی تحت اللفظی:
·
ستاره صبح در آستانه
سحر ایستاده بود.
·
آسمان بی خورشید،
اما گمان مرا سیاه کرد.
·
ستاره صبح، از
من هزار سال دور شد.
·
چه بلاها از این
شب ظلمت آمیز، بر سر بشریت خواهد آمد.
5
·
پیشگوئی حیرت
انگیز سایه رفته رفته تعمیق می یابد، ژرف تر و رادیکال تر می شود.
·
ما هم اکنون
شاهد صحت این پیشگوئی رئالیستی و راسیونالیستی شاعر توده ایم.
·
اگرچه این هنوز آغاز
فاجعه است.
·
جنگ جهانی سوم که
اکنون تدارک دیده می شود، اگر آغاز شود، صحت دهشت انگیز پیشگوئی شاعر ارگانیک توده
بهتر آشکار خواهد شد.
·
جهان به ذلتی
دچار خواهد گشت که تصورش حتی محال است.
·
خاور خرابه ی
امروز، مدل جهان خراب فردا ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر