مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
صبوحی
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
مرغ ها:
کدامین
جام و پیغام، اوه
بهار،
آنجا نگه کن، با همین آفاق تنگ خانه ی تو باز هم آن کوه ها پیدا ست
شنل
برفینه شان، دستار گردن گشته، جنبد، جنبش بدرود
·
معنی تحت اللفظی:
·
کدام جام و کدام پیغام؟
·
نگاهش کن، بهار آنجا ست.
·
علیرغم تنگی خانه ات، قلل کوه ها
پیدا ست که از کلاه سفید شان، شالگردن ساخته اند و به عنوان وداع تکانش می دهند.
·
اشعار اخوان باید ضمن تحلیل، بلحاظ
نگارش، ویرایش شوند.
·
این بند شعر احتمالا پاسخ مرغان به
شاعر است.
·
این بند شعر پاسخ مرغان به بند
قبلی شعر است:
در
این شبگیر
کدامین
جام و پیغام صبوحی، مست تان کرده ست، ای مرغان
که
چونین بر برهنه شاخه های این درخت برده خوابش، دور
غریب
افتاده از اقران بستانش در این بیغوله ی مهجور،
قرار
از دست داده، شاد می شنگید و می خوانید؟
خوشا،
دیگر خوشا حال شما، اما
سپهر
پیر، بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟
·
مرغ ها به حواس پرتی شاعر اشاره
دارند.
·
دل و جان مرغ ها از امید و
اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی و تاریخی) لبریزاست.
·
این مسئله در بند بعدی شعر روشن تر
می شود.
1
زمستان،
گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش
بهار
آنجا ست،
ها،
آنک
طلایه ی روشنش، چون شعله ای در دود
·
معنی تحت اللفظی:
·
باکی از زمستان تیره و تار و سرد
نیست.
·
بگذار زمستان شهر را تسخیر کند.
·
بهار آنجا ست و پیشقراول روشن بهار
بسان شعله از انبوهه دود دیده می شود.
·
این پاسخ مرغ ها به چه معنی است؟
2
زمستان،
گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش
بهار
آنجا ست،
ها،
·
می توان گفت که مرغ ها دیالک تیک
تز و آنتی تز را (دیالک تیک کهنه و نو را) به شکل دیالک تیک زمستان و بهار بسط و
تعمیم می دهند:
·
در فلسفه مرغ های شنگنده و خواننده،
زمستان (تز، کهنه) آبستن بهار (آنتی تز، نو) است و غلبه آنتی تز بر تز، غلبه نو بر
کهنه، غلبه بهار بر زمستان حتمی است.
·
تز، کهنه، زمستان، علیرغم تسخیر
شهر، رفتنی است.
·
چرا و به چه دلیل؟
3
آنک
طلایه ی روشنش، چون شعله ای در دود
·
مرغ ها برای دعاوی خود، دلیل عینی
و تجربی دارند:
·
طلایه داران سپاه آنتی تز، نو،
بهار با وضوح تمام، بسان شعله از درون دود، معلوم و مرئی اند.
·
طلایه داران هر سپاه مکلف به انجام
وظایف زیرند:
الف
·
طلایه داران هر سپاه مکلف به شناسائی
دشمن (تز، کهنه، زمستان) اند تا سپاه آنتی
تز، نو، بهار را از نقاط قوت و ضعف دشمن (تز، کهنه، زمستان) باخبر سازند.
·
براساس این اطلاعات پیشاهنگ بهار
است که طرز و طریق حمله بر دشمن (تز، کهنه،
زمستان) تهیه، تدوین و تنظیم می شود.
ب
·
طلایه داران هر سپاه مکلف به حمله
و فرار اند تا نقاط قوت و ضعف دشمن (تز، کهنه،
زمستان) به محک تجربه زده شود و اطلاعات، دقیق تر گردند.
پ
·
طلایه داران سپاه نو، ضمنا برای
دوست مخفی و مستور در خطه دشمن، منبع امید و بسیج و تدارک اند.
·
دوستان بهار، با مشاهده طلایه
داران بهار، حاضر به یراق می شوند تا به حمایت از سپاه بهار بر خیزند و کمر دشمن (تز،
کهنه، زمستان) بشکنند.
4
بهار
اینجا ست، در دل های ما، آوازهای ما
و
پرواز پرستوها در آن دامان ابرآلود
هزاران
کاروان از خوب تر پیغام و شیرین تر خبرپویان و گوش آشنا جویان
·
معنی تحت اللفظی:
·
بهار اینجا ست.
·
اینجا، در دل های ما
·
در آواز های ما
·
بهار در پرواز پرستو ها در آن دامان
ابر آلود است.
·
بهار در هزاران کاروان از بهترین
پیغام ها و از شیرین ترین چاوشان و گوش آشنا جویان است.
·
مرغان در دو بند اخیر این شعر، دیالک
تیک درون و برون را به شکل دیالک تیک اینجا و آنجا بسط و تعمیم می دهند.
·
مرغ ها بهار آینده را در درون و
برون، نشان شاعر می دهند.
·
این شعر در سال 1344 سروده شده است.
·
در این شعر احتمالا چالش فکری میان
روشنفکران جامعه منعکس می شود.
·
جامعه پس از پیروزی انقلاب بورژوائی
سفید رادیکالیزه شده است.
·
پنج سال پس از این گفتگو میان شاعر
و مرغان امیدوار و اوپتیمیست شنگنده و خواننده، جنبش فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی
تحت عناوین اسلامی و جهاد و رهائی (فدائیان اسلام و خلق، مجاهدین اسلام و خلق،
حوزه های علمیه و عرعریه و غیره) حمله بر دژ های انقلاب بورژوائی سفید را آغاز خواهند
کرد و ارتجاع فئودالی ـ روحانی سیاه سرنگون گشته را دوباره بر مسند قدرت (حکومت و
حاکمیت) خواهند نشاند و جامعه را به جهنم بدل خواهند ساخت.
5
تو
چه بشنفتی به جز بانگ خروس و خر
در
این دهکور دور افتاده از معبر
چنین
غمگین و هایاهای
کدامین
سوگ می گریاندت، ای ابر شبگیران اسفندی؟
اگر
دوریم، اگر نزدیک
بیا
با هم بگرییم، ای چو من، تاریک
·
معنی تحت اللفظی:
·
تو در این دهکوره دور افتاده از
راه، غیر از بانگ خروس و خر، چه شنیده ای که این چنین زار و نالان و غمگینی.
·
ای ابر شبگیر اسفند ماه، سوگ کدام
عزیزی به گریه ات افکنده است؟
·
ای غمزده همچون من، اگر دوری و یا
نزدیک، بیا با هم بگرییم در سوگ عزیزت.
6
تو
چه بشنفتی به جز بانگ خروس و خر
در
این دهکور دور افتاده از معبر
·
در این بند آخر شعر از ماهیت مرغان
شاد و شنگ و امید وار پرده برمی افتد:
·
مرغ ها دیالک تیک جزء و کل را به شکل
دیالک تیک دهکوره و دوران بسط و تعمیم می دهند.
·
در فلسفه مرغان، حقیقت و منبع امید
نه در دهکوره ای دور افتاده از راه (جزء)، بلکه در دوران تاریخی (کل) است.
·
منبع شادی و امید و اوپتیمیسم تشکیل
و تقویت و تکثیر و توسعه بی امان سپاه نو (آنتی تز، بهار) است.
·
عظمت مرغ ها اما ضمنا در حس
همبستگی و هومانیسم اصیل آنها ست:
7
چنین
غمگین و هایاهای
کدامین
سوگ می گریاندت، ای ابر شبگیران اسفندی؟
اگر
دوریم، اگر نزدیک
بیا
با هم بگرییم، ای چو من، تاریک
·
مرغ ها به دلیل حس همبستگی و هومانیسم
اصیل، حاضرند که به خاطر شاعر غمگین و نالان، از شنگیدن و خواندن صرفنظر کنند و در
غم شاعر اشک ریزند.
·
چون خود مرغان «تاریک» اند.
·
داغدارند.
·
داغداران امیدوار و اوپتیمیست و شاد
و شنگ اند.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر