۱۳۹۵ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

شناخت (معرفت) (2)


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
 برگردان شین میم شین

1
شناخت از دید افلاطون


افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط

·        شناخت به نظر افلاطون، تماشای ایده های ابدی و تغییرناپذیر توسط روح غیرمادی و ابدی است.
·         به عبارت دقیقتر، شناخت یاد اوری  ایده هائی است که روح روزی روزگاری تماشا کرده است.
·        بنابرین، شناخت یک کنش (اکت) روحی است.
·        شناخت تداعی و یادآوری است.
·        (افلاطون، «فدون»، ص 20، 25، 27)

·        مفهوم شناخت افلاطونی هنوز هم فلسفه ایدئالیستی معاصر (بولزانو، هاسرل، وایت هد)  را تحت تأثیر خود دارد.

2
شناخت از دید جورج برکلی


جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ (فقیه)، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

·        به نظر برکلی شناخت عبارت از نظم بخشیدن به مضامین شعور است:
·        بنظر او، ببرکت شناخت، آدمی به کشف تشابهات، هماهنگی ها و انطباق ها نایل می آید.
·        (برکلی، راجع به اصول شناخت بشری، س، 5)

3
شناخت از دید هیوم


دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان
از اقتصاددانان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث

·        به نظر هیوم شناخت عبارت از بهم پیوستن تصورات است.
·        (هیوم، «بررسی فهم بشری»، ص 7)

·        این نظریه هیوم مهمترین منبع مفهوم شناخت را در امپیریوکریتیسیسم تشکیل می دهد:
·        شناخت عبارت است از نظم بخشیدن به احساس ها، نام بردن عناصر جهانی، مراحل حیاتی، گیگونوم ها  و به عبارت ساده تر هر آنچه که هست.


4
شناخت از دید نئو پوزیتیویسم


موریتس اشلیک (1882 ـ 1936)
فیزیکدان، فیلسوف و مؤسس محفل وین

·        نئو پوزیتیویسم (بویژه اشلیک) به پیروی از نظرات هیوم اعلام می دارد که شناخت به معنی علامتگذاری ادراکات و تنظیم آنها ست.
·        (اشلیک، «آموزش شناخت عمومی»، فصل اول، ص 11)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر