ویرایش
و تحلیل از
فریدون
ابراهیمی
سوره بقره
آیه (١٦٤)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي
فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ
وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ
الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ
لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
در
آفرينش آسمان ها و زمين
و آمد و شد شب و روز
و كشتي هايى كه در دريا به سود مردم در حركت اند
و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده
و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده
و انواع جنبندگان را در آن گسترده
و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه
ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه هايى است
(از
ذات پاك خدا و يگانگى او)
براى
مردمى كه عقل دارند و مى انديشند!
·
در این آیه، ترفند تئولوژیکی معروف
جامه عمل می پوشد.
·
برای آشنائی با این ترفند تئولوژیکی
باید این آیه را نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم:
در عناصر طبیعی زیر
نشانه
هايى است
براى
مردمى كه عقل دارند و مى انديشند:
1
در
آفرينش آسمان ها و زمين
·
در این آیه اولا ادعا می شود که
زمین و آسمان ها (؟) مخلوق خدا هستند.
·
این به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک
ماده و روح به شکل دوئالیسم زمین و آسمان ها و خدا و وارونه سازی آن است.
·
این سخن قرآن بلحاظ فلسفی به چه
معنی است؟
الف
·
این اولا دال بر آن است که اسلام دیالک
تیک ماده و روح را وارونه می سازد.
·
یعنی به مسئله اساسی فلسفه، پاسخ
غلط می دهد.
·
چون اسلام ماده را مخلوق روح (خدا)
می داند.
·
به همین دلیل می توان گفت که جهان
بینی اسلام، ایدئالیستی است.
·
ضمنا می توان گفت که اسلام شعور
وارونه است.
·
چون ماده بر روح مقدم است و نه
برعکس.
·
روح انعکاس ماده در مغز آدمی است.
·
انعکاس خاصیت ماده است.
·
خود خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اربابان
برده دار و فئودال است.
ب
جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی
·
این ثانیا دال بر آن است که اسلام،
وجود ماده (واقعیت عینی) را قبول دارد.
·
اسلام با این سمتگیری نسبت به
ماده، حساب خود را بلحاظ فلسفی از ایدئالیسم ذهنی (اسقف جورج برکلی) جدا می سازد.
·
ایدئالیسم ذهنی منکر وجود ماده
است.
·
اسقف برکلی حتی وجود خورشید را
انکار می کند.
·
ایدئالیسم ذهنی همه چیز هستی را متشکل
از احساس های بشری جا می زند.
·
یعنی عینیت و واقعیت (عینی بودن و
واقعی بودن) چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی را قبول ندارد.
ت
·
به همین دلیل می توان گفت که اسلام
مخالف ایدئالیسم ذهنی و طرفدار ایدئالیسم عینی است.
·
دیگر فرقه های مسیحیت نیز نماینده ایدئالیسم
عینی اند.
·
یعنی وجود ماده را قبول دارند.
·
اما بسان اسلام ماده را مخلوق روح
می دانند.
ت
در
آفرينش آسمان ها و زمين
·
اگر زمین و آسمان و غیره را تجرید
کنیم به مفهوم طبیعت می رسیم.
·
این آیه دال بر آن است که چیزها و پدیده
های طبیعی مخلوق قوای ماوری طبیعی (خدا) اند.
·
این ترفند را می توان مهمترین ترفند
تئولوژی تلقی کرد که توده های مردم نیز قبول دارند:
·
این به معنی وارونه سازی دیالک تیک
طبیعت و ماوراء الطبیعة است.
·
این به معنی جا زدن کلیه چیزها،
پدیده ها، سیستم ها و روندهای طبیعی به مثابه مخلوقات قوای ماوراء الطبیعة است.
پ
در
آفرينش آسمان ها و زمين
·
این ترفند تئولوژیکی اما منشاء
میتولوژیکی دارد.
·
تئولوژی این ترفند را از اساطیر ماقبل
تاریخ وام گرفته است.
·
یعنی این ترفند مال خود تئولوژی (شریعت،
فقه) نیست.
·
این تصور، یکی از فرم های شعور ماقبل
مذهبی بشریت در ماقبل تاریخ بوده است.
·
اگر کسی به میتولوژی (اسطوره شناسی)
یونان باستان و غیره سری بزند، به این تصور برخورد می کند:
·
خدایان کوه اولمپ یونان باستان از
زئوس تا افرودیت، هر کدام خدای یکی از عناصر و پدیده های طبیعی اند:
·
یکی خدای اذرخش است، دیگری خدای
عشق و الی آخر.
·
این اقتباس اما به چه معنی است؟
ث
·
این بدان معنی است که یهودیت و
مسیخیت و اسلام از صفر شروع نمی شوند.
·
بلکه بر شالوده شعور موجود در جامعه
بشری تشکیل می شوند.
·
یعنی شعور ماقبل مذهبی از سوئی تداوم
می یابد و از سوی دیگر تحول می یابد.
·
این بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟
2
·
این به معنی توسعه شعور در فرم دیالک
تیک پیوست و گسست است.
·
ادیان بزرگ بخش مثبت و مفید
میتولوژی را حفظ می کنند و توسعه می دهند و بخش منفی و مضر آن را نفی و حذف می
کنند.
·
توسعه در همه عرصه های هستی بنا بر
این قانون دیالک تیکی صورت می گیرد:
·
کودک جنبه ها و جوانب مثبت و مفید مادر
ـ پدر را حفظ می کند و توسعه می دهند و جنبه های منفی و مضر آنها را نفی می کند و
دور می اندازد.
·
رابطه کودک جانوران و انسان با
مادر ـ پدرش بر اساس دیالک تیک پیوست و گسست است.
·
در غیر اینصورت توسعه و تکامل محال
می گشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر