۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

شازده کوچولو تکخال امپریالیسم (23)


تحلیلی از
ربابه نون
 
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می‌خرند.
اما چون کاسبی نيست که دوست بفروشد، آدمها بی‌دوست و آشنا مانده‌اند.
تو اگر دوست می‌خواهی مرا اهلی کن!

• خواننده این قصه، بهتر است به انسجام (با هم جور بودن) منطقی جملات این قصه نظر اندازد:

1
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی ‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.

• رابطه ی منطقی این دو جمله چیست؟

• اگر پیش شرط شناخت هر چیزی، اهلی کردن آن چیز است، آدم ها قاعدتا باید کمبود وقت برای اهلی کردن و اهلی شدن داشته باشند.
• وقتی کسی علاف و بیکاره نباشد، چگونه می تواند روزهای متمادی در کنج خیابانی بایستد و زیر چشمی به حریفی بنگرد و هر روز اندکی جلوتر آید تا بالاخره روزی او را اهلی کند و رابطه «دوستی» و در واقع رابطه واره ی موسوم به وابستگی تشکیل شود.

2
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.

منطقی این بود که روباه بگوید:
 
آدمها ديگر وقت اهلی کردن هيچ چيز را ندارند.
 
• سؤال این است که چرا روباه عاجز از تبیین منطقی نظر خویش است؟

3
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.

• ترجمه مفاهیم فلسفی دشوار است.
• دشوارتر اما فهم تجربی آنها ست.
• مفهوم خردستیزی (ایراسیونالیسم) را می توان ترجمه کرد و خیال کرد که مسئله درک و هضم و تمام شده است و به سراغ مفهوم دیگری رفت.

• مسئله اما به این سادگی ها نیست.
• درک واقعی مفاهیم فقط در کوره تجارب زندگی صورت می گیرد و روز به روز عمیقتر و بهتر می گردد.
• تحلیل افکار و اشعار و آثار این و آن، یکی از طرق مفید برای درک مفاهیم فلسفی است.
• دلیل عجز روباه از تبیین منطقی نظر خویش، خردستیزی او ست.

• تفاوت خردستیزی با بی خردی از زمین تا آسمان است:

الف
• بی خردی فاجعه نیست.
• خردمندی که مادرزادی نیست.
• خردمندی که ناگهانی و یکباره نیست.
• خردمندی در روندی تدریجی تشکیل می شود:
• آدمیان هر چه بیشتر کار کنند، هر چه بیشتر تجربه بیندوزند، به همان اندازه خردمندتر می گردند.

• تنها شرط خردمند گشتن، خردگرائی است.
• عشق سوزان به کشف حقیقت عینی در هر زمینه است.

ب
• فاجعه اما خردستیزی است.
• خردستیزی گرایش ایده ئولوژیکی مخرب و مهاجمی است که خردگرائی را از عرصه بدر می راند و کسب خرد را و خردمند گشتن را محال می سازد.

• اگر کسی با بچه فئودال ها، بچه بورژوا ها و غیره همنشین شود، متوجه می شود که این جماعت حتی توان خواندن و بر زبان راندن چند جمله درست را ندارند.

• این جماعت واژه ندارند.
• فقر مفهومی دارند.

• مفاهیم اما آجرهای اساسی عمارت تفکر اند.
• بدون گنجینه ای از مفاهیم (واژه ها، عبارات) که نمی توان اندیشید.
• بدون تفکر هم که نمی توان خردمند گشت.

ت
• امروزه در فیس آباد و غیره بهتر می توان شاهد پدیده خردستیزی در صور مختلف بود:
• همه در فیس آباد شاعرند.
• شعر سر هم بندی می کنند تا وسیله ای برای عیاشی داشته باشند.
• کارگاه مغز دیری است که تعطیل شده است.
• اندیشیدن، سخت تر از صعود به قله هیمالیا ست.
• چه بسا افرادی که اشعار این و آن را به اسم خود منتشر می کنند تا خودی نشان دهند.

• در غیاب خرد اما نمی توان معنی اشعار را فهمید.
• به همین دلیل دست اجامر خودخواه خودنما رو می شود:

پ
• دیروز حریفی غزلی از حافظ منتشر کرده بود.
• در غزلی از حافظ که کپی کردنش آسان تر از خوردن آب است، سه غلط تعیین کننده وجود داشت که کمر غزل حافظ را شکسته بود.

• وقتی هم ایرادات اشعار با اتلاف وقت گرانبها توضیح داده می شود، طرف خمی حتی به ابرو نمی آورد تا احیانا برای حفظ آبروی خود تصحیحش کند.

• این چیزها نشانه هائی از خردستیزی اند.
• خردستیزی هر فرمی از هماندیشی را تخطئه می کند.
 
• دلیل عجز روباه از تبیین منطقی نظر خویش نیز خردستیزی سنت اگزوپری است.

4
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می ‌خرند.

• حالا باید خورجینی از فانتزی آورد و رابطه منطقی این سه جمله را به هر مشقتی کشف کرد:
• پیش شرط شناخت هرچیز، اهلی کردن آن چیز است.
• آدم ها وقت برای شناخت چیز ها ندارند.
• آدم ها (که وقت برای شناخت چیزها ندارند)، مشتری چیزهای ساخته و پرداخته اند.

• سنت اگزوپری در این سه جمله چندین خطای منطقی مرتکب می شود:

الف
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می ‌خرند.

• خطای منطقی او اولا فراموش کردن این نکته است که بدون شناخت کالاها، بدون توان شناخت چیزها، نمی توان تصمیم گرفت و یکی از آنها را انتخاب کرد و با پرداخت مبلغی خرید و از آن خود کرد.
• پیش شرط انتخاب چیزی و خرید آن، شناخت آن چیز است.
• در غیر این صورت تمیز اشیاء از یکدیگر امکان ناپذیر خواهد بود.
• انتخاب آن و خرید آن، پیشکش.

ب
روباه گفت:
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی ‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می‌خرند.

• خطای منطقی دیگر سنت اگزوپری این است که محتوای جمله قبلی خود را در طرفة العینی فراموش می کند و در نتیجه، جمله بعدی او نافی جمله قبلی اش می گردد:
• اگر آدم ها وقت برای اهلی کردن و شناخت چیزها ندارند، بیشک به دلایلی است.
• دلیل آن می تواند سیری ناپذیری طبقه حاکمه از چپاول زمان کار آدم ها باشد.
• وقتی بخش اعظم اوقات توده های زحمتکش، بی رحمانه چپاول شود، طبیعی خواهد بود، اگر آنها فرصت اهلی کردن چیزها را نداشته باشند و وقت فراغت را صرف نظافت و استراحت و تجدید قوا کنند.

• سنت اگزوپری ولی دلیل کمبود وقت را در چیز بکلی بی ربط دیگری می داند:

ت
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می‌خرند.

• به زعم علامه، دلیل کمبود وقت برای اهلی کردن چیزها و شناخت آنها، خرید چیزهای ساخته و پرداخته از مغازه ها ست.

• اگر منظور علامه از «چیزهای ساخته و پرداخته»، اغذیه و البسه و غیره حاضر و آماده باشد، اگر منظور او خرید مثلا آش کنسرو شده، مرغ بریان شده، لباس دوخته شده و غیره باشد، قضیه درست برعکس ادعای او ست:

پ
 
• اولا خرید لباس ساخته و پرداخته به عوض خرید پارچه و چرخ خیاطی و دگمه و نخ و سوزن و غیره و تهیه مستقلانه لباس برای خود و اعضای خانواده خود، نشانه فقدان شعور و شناخت است و عملا محال است.

• آدم همه فن حریف اصلا نمی تواند ادامه حیات دهد.
 
• چون کسی که حاضر به خرید «چیزهای ساخته و پرداخته» نباشد باید هم خیاط باشد، هم قصاب، هم نانوا، هم کفشدوز، هم آشپز، هم مکانیک، هم پزشک، هم داروساز و الی آخر.
• یعنی باید کسی از جنس روبینسون کروزوی خیالی و افسانه ای باشد.

ث
هيچ چيزی را تا اهلی نکنند، نمی‌توان شناخت.
آدمها ديگر وقت شناختن هيچ چيز را ندارند.
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می‌خرند.

• «خرید چیزهای ساخته و پرداخته» نشانه توسعه و تکامل فکری و مادی است.
• نشانه توسعه تمدن و فرهنگ است.
• پدیده ای مثبت و مترقی است و نه منفی و معیوب و مذموم.

• این طرز نگرش علامه امپریالیسم اما به چه معنی است؟

1
 
• این طرز نگرش سنت و اگزوپری، مبتنی بر وارونه سازی قضایا ست.
• خرید چیزهای آماده اولا به صرفه جوئی چشمگیر وقت منجر می شود.
• کشتن مرغ، پر کندن از آن، شستن آن و بریان کردنش ساعت ها وقت لازم دارد.
• در حالیکه برای خرید مرغ بریان چند دقیقه کافی خواهد بود.
• در زمینه های دیگر نیز به همین آن.

2
• خرید چیزهای ساخته و پرداخته اتفاقا شرایط لازم را برای اهلی کردن و اهلی شدن کذائی فراهم خواهد آورد.
• یعنی قضیه برخلاف ادعای سنت اگزوپری خواهد بود.

ج
آنها چيزهای ساخته و پرداخته از دکان می‌خرند.

• این انتقاد سنت اگزوپری از دستاوردهای تمدن و فرهنگ بشری، خاص او نیست.
 
• در فلسفه بورژوائی واپسین و طبقات اجتماعی واپسین دیگر، مثلا در فلسفه نمایندگان فئودالیسم واپسین و امروزه در فلسفه فوندامنتالیسم شیعی و سنی ما با این تمدن ستیزی و فرهنگ ستیزی روبرو می شویم که در زر ورق چپ نمای سرمایه داری ستیزی به خورد خلایق داده می شود.

• به همین دلیل انتقاد از هر چیز هم می تواند از موضع انقلابی صورت گیرد و هم از موضع ارتجاعی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر