ویرایش
و تحلیل از
فریدون
ابراهیمی
سوره بقره
آیه (١٦٥)
وَمِنَ
النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ
اللَّهِ
ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا
لِلَّهِ
ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا
إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ
شَدِيدُ الْعَذَابِ
بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود
انتخاب مى كنند
و آنها را همچون خدا دوست مى دارند.
اما آنها كه ايمان دارند، عشق شان به خدا،
(از
مشركان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است
و
آنها كه ستم كردند
(و معبودى غير خدا برگزيدند،)
هنگامى
كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند،
خواهند
دانست كه تمام قدرت، از آن خدا ست
و خدا داراى مجازات شديد است
(نه معبودهاى خيالى كه از آنها مى هراسند.)
·
در این آیه، واکنش خدا و یا در
واقع رسول خدا، نسبت به خدایان رقیب خدا تبیین می یابد:
1
بعضى
از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى كنند
و آنها را همچون خدا دوست مى دارند.
·
در این جمله دیالک تیک بنده و
ارباب به شکل دوئالیسم عبد و معبود بسط و تعمیم داده می شود.
·
این جمله آیه ولی خالی از عیب و
ایراد نیست:
2
بعضى
از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى كنند
·
ایراد اول این جمله وارونه اندیشی و
وارونه نمائی خدا و یا رسول خدا ست.
·
در قاموس خدا و یا رسول خدا، عبد
به انتخاب معبود، بنده به انتخاب ارباب می پردازد.
·
این عوامفریبی آشکار و عیان است.
·
هیچ انسان عاقلی داوطلبانه حاضر به
گردن نهادن به یوغ دیگری نمی شود.
·
هیچ انسان عاقلی داوطلبانه تن به
بردگی این و آن نمی دهد.
3
بعضى
از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى كنند
·
قضیه دقیقا برعکس این ادعای خدا و
یا رسول خدا ست:
·
این ارباب و معبود است که انسان آزاد
و مستقلی را سلب آزادی و استقلال می کند و تا درجه عبد و بنده خود تنزل می دهد.
·
یعنی بر همنوع خود ستم روا می
دارد.
4
بعضى
از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى كنند
و آنها را همچون خدا دوست مى دارند.
·
ایراد دیگر این جمله، این است که عبد
و بنده را عاشق و دوستدار معبود و ارباب قلمداد می کند.
·
این هم فرم دیگری از وارونه سازی و
وارونه نمائی است.
·
آدم باید خیلی حواس پرت، از
خودبیگانه، خودستیز، خود آزار و مازوخیست باشد که ارباب ستمگر خود را دوست بدارد.
·
این جمله آیه، عوامفریبانه است.
·
رابطه بنده و ارباب، عبد و معبود
نه رابطه عاشقانه، نه رابطه دوستانه، بلکه رابطه واره ی ظالمانه و خصمانه است.
·
اصلا رابطه نیست.
·
وابستگی است.
·
پیش شرط دوستی برابری است و نه
بندگی.
·
بندگی و عبودیت نافی بی چون و چرای
دوستی است.
5
بعضى
از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى كنند
و آنها را همچون خدا دوست مى دارند.
·
این ترفند ایده ئولوژیکی قرآن، همان
ترفند ایده ئولوژیکی فئودالی است که ما در اشعار شعرای قرون وسطی فئودالی شاهدیم:
·
بنده و عبد به مثابه عاشق و
دوستدار ارباب و معبود جا زده می شود.
·
بنده و عبد دشمن خود را بیش از جان
خود دوست می دارد:
از چه با دشمن جانم شده ام دوست، ندانم.
همه شب، در آرزویت، شده کار من، گدایی
به خدا که این گدائی ندهم به پادشاهی
·
معنی تحت اللفظی:
·
در آرزوی تو کار هر شبه من گدائی
در آستان در خانه تو ست.
·
سوگند به خدا، که من این گدایی
کردن را با سلطنت کردن تعویض نمی کنم.
·
هم در اشعار شعرای فئودالی قرون
وسطی و هم در این جمله آیه، آنتی هومانیسم، بشرستیزی و دشمن پرستی عربده می کشد.
·
معشوق در این بیت و آیه به همه چیز
شبیه است، مگر به معشوق واقعی.
·
معشوق، دشمن واقعی عاشق کذائی است.
·
ارباب ستمگر و قلدری نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر