۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

ترانه های اذری زیر ذره بین تحلیل (1)



خمار اولدوم


ویرایش و تحلیلی از 
میمحا نجار

من گلمیشم سیزه، گوناخ
جیران منه باخ، باخ
مارال منه باخ، باخ

پیشیر منه، بیر قی قاناخ
جیران منه باخ، باخ
گئوزل منه باخ، باخ
خومار اولدوم، خمار اولدوم، خومار اولدوم، خومار

کتان کوینک، بندی گوموش
گئوردوم بیر حال (بی حال)، اولدوم بیر حال، اولدوم بیر حال، اولدوم، بیر حال

گئدیم، گئوردوم باغا (باغدا؟)  یاتیب
جیران منه باخ باخ
مارال منه باخ باخ
قارا تللر گوله باتیب
جیران منه باخ باخ
گئوزل منه باخ باخ
خومار اولدوم، خمار اولدوم، خومار اولدوم، خومار

گئدیم گئوردوم بولاخدادی
جیران منه باخ باخ
مارال منه باخ باخ
گوشا (گوزل؟)  خاللار یاناخدادی
جیران منه باخ باخ
گئوزل منه باخ باخ
خومار اولدوم، خمار اولدوم، خومار اولدوم، خومار

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

برگردان به فارسی

من به میهمانی شما آمده ام.
جیران (گوزن؟)، نگاهم کن
مارال (آهو؟)، نگاهم کن

برای من خاگینه بپز
جیران،  نگاهم کن
مارال، نگاهم کن
خمار شدم، خمار شدم، خمار

پیراهن کتانی اش را که بندی از نقره داشت،
دیدم و از هوش رفتم.

رفتم، دیدم که در باغ است و در خواب است
و گیسوان سیاهش در گل ها فرو رفته است.
جیران،  نگاهم کن
مارال، نگاهم کن
خمار شدم، خمار شدم، خمار

رفتم، دیدم که سرچشمه است و خال های زیبا در گونه (؟) دارد.
جیران،  نگاهم کن
مارال، نگاهم کن
خمار شدم، خمار شدم، خمار

پایان

 میم

1
موزیک ترانه های آذری
قوی و غنی است.

2
محتوا و مضمون فکری این ترانه ها
اما بغایت ضعیف و فقیر است.

3
 شاید یکی از دلایل عقب ماندگی فکری و فرهنگی
مصرف کنندگان این ترانه ها
همین باشد.

4
وجود اجتماعی
(مناسبات تولیدی، ساختار جامعه) 
عوض می شود:
نظامات برده داری و فئودالی از بین می روند
و جامعه به پله کاپیتالیسم و حتی امپریالیسم صعود می کند.

5
ولی شعور اجتماعی صدر کوروش و صدر اسلام و صدر گوگوش
جانسختی خارق العاده ای از خود نشان می دهد:
 می ماند و مؤثر می افتد.
آن سان که خصلت الگوئی معتبر العموم و معتبر العام
کسب می کند.

6
آذربایجان شوروی
ـ اگر اوپرای کوراوغلی
و شاید آثار انگشت شمار البته قابل تأمل دیگر را
مورد صرفنظر قرار دهیم ـ
کمترین تکانی در زمینه محتوای ترانه های آذری نخورده است.

7
آذربایجان اما شعرای طراز نوینی
از قبیل صابر و بویژه میرزا علی معجز دارد
که اشعاری سرشته به طنز و تجدد و نقد و روشنگری سروده اند.

8
اگر هنرمندان این سامان بی سامان
 ترانه های خود را با این اشعار پرمعنا
پر می کردند،
جامعه بلحاظ فکری و فرهنگی و هنری و اتیکی و استه تیکی درجا نمی زد.

9
محتوای این ترانه ها
ـ بسان ترانه های فارسی و لری و غیره  ـ
عمدتا زباله است.

10
این ترانه ها
نامعاصرند.
مال عهد بوق اند.
سم ایده ئولوژیکی اند.

11
استثناء در این زمینه
ترانه های فولکوریک گیلان و مازندران
شاید باشند.

12




 
یکی از ترانه های عاشورپور را ما مورد تحلیل قرار داده ایم.
که از سرتاپا 
مدرن و معاصر و فخر انگیز 
است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر