کویت، کویتِ من
(۱۲ ژانویه ۱۹٨۶)
سرچشمه:
اخبار امروز
·
در پایاب های دریا سرگردان شدیم
·
و روح مان از کدورتِ آب آکنده شد.
·
با تلخیِ خیانتِ ناخدا در دهان
·
امیدها بر سر دست گرفتیم
·
و رو به ساحل فریاد کشیدیم:
·
«آنک جاده ها و شهرها!
·
آنک کاکلِ جنبانِ نخل ها!»
·
آیا این سوسوی نور می توانست
·
شب تاریک ما را روشن کند؟
·
در کپَرهای کوچک، کف به کف خفتیم
·
تا پالیسِ بیابان در خواب
·
جان مان را نرباید.
·
افسوس، در بیداری
·
غول های سیمانی
·
و شلاقِ شُرطه ها
·
روح مان را درهم شکست.
·
در کویت
·
همه ی بوها به هم آمیخته بود:
·
بوی جین های تا نخورده
·
بوی کنیاک و ویسکی
·
بوی شوریِ تن ما پیش از کار
·
بوی شوریِ تن ما پس از کار
·
بوی نفت، نفت، نفت.
·
عاقبت، روز موعود فرارسید
·
و بارشِ نور، چشمان ما را خیره کرد.
·
مهاجرانِ سرزمین های دور
·
فرزندانِ رنج و فقر
·
از همه سو گرد آمدند
·
و دسته های راه پیمایان
·
چون گل های صحرایی روییدن گرفت:
·
«به هر کس سهمی از پول نفت!
·
به هر کس سهمی از پول نفت!»
·
نفت اما از دل زمین
·
و خون در رگ های ما
·
هر دو از یک قلب می تپید.
·
اینک به آبادی خود باز می گردیم
·
هر یک با دو بسته سیگار،
·
داغ های تازه
·
و درد کهنه ی سوزاک،
·
بیمِ دریا در پس،
·
هولِ بیابان در پیش
·
و فریادی از میانِ ما:
·
«آه! کویت، کویتِ من!
·
آیا آب های خلیج
·
تو را برای همیشه
·
در خود دفن کرده است؟»
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر