۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (58 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

(مهرماه 1309)
ادامه   

قوروب مجلسی، اگلشیب خان، کیمی
نه خان، بلکه حضرتسلیمان، کیمی
باخون ـ گورنه ـ سام و نریمان، کیمی
بوریر بیغلارین قومسیانلار، گینه

کمیسیون یا کمیته
 به ارگان مشورتی کوچک اطلاق می شود
 که وابسته به یک ارگان مشورتی بزرگتر باشد.
مثلا کمسیون ‌های مختلف مجلس شورای ملی
هر اقدامی در کمیته نیازمند رأی ‌گیری است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        مجلس را تشکیل داده و بسان خانی نشسته است.
·        خان که سهل است، بسان حضرت سلیمان نشسته است.
·        اگر تیز بنگری، بسان سام و نریمان نشسته است.
·        دوباره کومیسیونرها و کمیته چی ها سبیل خود را پیچ می دهند و در دریای تفکر غوطه ور می شوند.

1

·         معجز در این بند شعر فرمالیسم مسئولین را به نقد می کشد:
·        تظاهر حضرات به همه چیزدانی در عین نادانی را به چالش می کشد.
·        این وضع وخیم همچنان و هنوز ادامه دارد و چه بسا بدتر شده است:

2
·        سالها ست، کسانی سکان کشتی کشور را به دست دارند که لیاقت اداره طویله ای را حتی ندارند.
·        دار و ندار کشور فقیری را بر باد داده اند تا تراکتور اتمی دایر کنند.
·        نتیجه اینهمه حیف و میل و هارت و پورت، تراکتوری است که عدمش بهتر از وجودش است.

3
·         سکنه کشور را از هر نظر علمی، فکری، فرهنگی، هنری، اخلاقی و غیره تخریب کرده اند:

الف
·        ملت خیلی خیلی بزرگ ایران دیگر نه توان تبیین درست حرف خود را دارند و نه توان نوشتن دو جمله را دارند که به لحاظ املائی و انشائی بی غلط باشد.  

ب
·        در مدت سه دهه ملت ایران به ملتی نشخوارگر بدل شده است که هنری جز نشخوار جفنگیات این و آن ندارد:
·        نه توان تفکر را دارند و نه حتی توان هماندیشی و آموزش هنر تفکر را.

4
شفیقان، منه یار وانصار دور
طرفدار تخریب بازار دور
کولونگه سالیب دسته، بی عار دور
وورون باشه، ای آغلیان لار، گینه

·        ·       معنی تحت اللفظی:
·        حضرات یار و مددکار من اند.
·        همه از دم، طرفدار تخریب امور اند.
·        به همین دلیل، این بی شرمان به کلنگ دسته انداخته اند تا دست به کار شوند.
·        ای عزاداران گریان، دوباره بر سر خود بزنید.

5
·        معجز در این بند شعر به توصیف اعضای کمسیون ها می پردازد و آنها را به عنوان خرابکاران بی عار و بی شرم ارزیابی می کند و ضمنا از وضع تراژیک (غم انگیز) جامعه پرده برمی دارد.

6
چکیرلر خریطه، خیابان ایچون
خیابان نه لازم، مسلمان ایچون
بیر آز پی ویرون خلقه، درمان ایچون
که قیش گلدی، چاتلار دابان لار، گینه

·        معنی تحت اللفظی:
·        برای خیابان سازی، نقشه کشی می کنند.
·        خیابان به چه درد مسلمان می خورد؟
·        مسلمان به چربی به عنوان درمان نیاز دارد.
·        چون زمستان عنقریب می رسد و پاشنه پاها دوباره شکاف برمی دارند.

·        معجز در این بند شعر، از عقب ماندگی غم انگیز جامعه به پرده برمی دارد.

·        اندوه عمیق شاعر روشنگری از عقب ماندگی وخیم نیروهای مولده جامعه است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر