خوشه پروین
یک شب به
زادگاهم باز خواهم گشت
(۱۴ ژوئن ۲۰۰۵)
سرچشمه:
اخبار امروز
گلمیخ
نوعیازمیخ که ته آن درشت و پهن است
·
یک شب به
زادگاهم باز خواهم گشت
·
برای چیدن
ستاره ها
·
از روی بامِ
خانه ام.
پروین یا ثریا
·
پدر می گوید:
·
«نگاه
کن، آنجا!
·
هفت برادران
را نمی بینی؟»
·
من دست هایم
را دراز می کنم
·
و به شمشیرهای
برهنه شان دست می کشم.
·
آنگاه جنگِ
شبانه آغاز می شود.
·
ما اژدهای
ماهخوار را می رانیم
·
و در گوشه های
تاریکِ آسمان
·
گُلمیخ های
ستاره می کاریم.
تیر یا شَعرای یمانی
·
در بامداد،
مادر می گوید:
·
«نگاه
کن،
·
آنجا! دو
خواهران را نمی بینی؟»
·
من دست هایم
را دراز می کنم
·
و به کوزه های
آب شان دست می کشم.
·
آنها پیام
آورِ ابرهای بارانخیزند
·
و با برآمدنِ
آفتاب ناپدید می شوند.
·
·
برادرانم،
خواهرانم،
·
یک شب به
زادگاهم باز خواهم گشت
·
تا در زیر
آسمانِ کودکیَ ام
·
ستارگانِ خود
را بازیابم.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر