اهمیت ادبیات کودک
صمد بهرنگی
(۱۳۱۸
- ۱۳۴۷)
ویرایش
و تحلیل از
گاف
سنگزاد
آیا
کودک غیر از یاد گرفتن نظافت
و
اطاعت از بزرگان
و
حرف شنوی از آموزگار
(کدام
آموزگار؟)
و
ادب
(کدام
ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقه ی غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟)
چیز
دیگری لازم ندارد؟
·
صمد بهرنگی علاوه بر نظافت،
اوتوریته پدر و مادر و کلا پیران جامعه را، اوتوریته معلمین را و حتی خود معلمین
را تخریب می کند و بی اعتبار می سازد.
1
·
سؤال اول این است که چرا و به چه
دلیل صمد کودک ستیزی و اوتوریته ستیزی پیشه کرده است؟
·
سؤال دوم این است که صمد پس از نفی
و حذف اوتوریته پدر و مادر و بزرگان جامعه و معلمین، جای خالی آنها را با چه پر می
کند؟
·
سؤال سوم این است که چرا و چگونه بخش
چشمگیری از مردم و معلمین جامعه علیرغم کودک ستیزی، مردم ستیزی و معلم ستیزی صمد
بهرنگی، به هواداری از او روی می آورند؟
2
آیا
کودک غیر از یاد گرفتن نظافت
و
اطاعت از بزرگان
و
حرف شنوی از آموزگار
(کدام
آموزگار؟)
چیز
دیگری لازم ندارد؟
·
حیرت انگیز است، ولی جز این نیست:
·
صمد بهرنگی دشمن بی رحم و بی پروای
کودکان جامعه و جامعه است.
·
صمد بهرنگی در لفافه ماکسیمالیسم (با
شعار هارت و پورتیسستی ـ آل احمدیستی ـ شاملوئیستی «کودک، چیز دیگری لازم ندارد؟»)
کودک را از نعمت بی چون و چراترین موازین اخلاقی (نظافت و بهداشت) و بی ریا ترین
حامیان خود (پدران و مادران و پیران قوم و معلمین) محروم می سازد.
·
این کودک ستیزی و جامعه ستیزی ریشه
ای و استراتژیکی صمد و شرکاء، اما در ضمیر کرخت جامعه، به عنوان دلسوزی این اجامر
به کودکان مردم و مردم، استنباط می شود.
3
·
سؤال اول این است که دلیل این انعکاس
وارونه در آئینه ذهن جامعه چیست؟
·
·
سؤال دوم این است که دلیل تشکیل دیالک
تیک منفی محبوبیت این اجامر چیست؟
·
به چه دلیل باید اجامری ازاین دست،
به جای افشا و رسوا شدن، ایدئالیزه شوند؟
·
به عرش اعلی برده شوند؟
·
محبوبیت چشمگیر کسب کنند؟
·
افکار و اشعار و آثار و رسالات و
فتاوی و بیوگرافی ها و جفنگیات شان در تیراژ های میلیونی انتشار یابند؟
·
عکس شان در ماه دیده شود و موی شان
در لا به لای قرآن و نهج البلاغه و مفاتیح الجنان پیدا شود؟
4
·
ما باید به این سوالات جواب منطقی
و تجربی پیدا کنیم.
·
آنچه غیرقابل کتمان و انکار است،
شباهت عینی و عملی غریبی است که میان فدائیسم، مجاهدیسم، حزب اللهیسم، فوندامنتالیسم
و فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم در این زمینه ها وجود دارد:
5
·
فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم هم
همین بلا را بر سر کودکان مردم و جوانان و زنان جامعه می آورد:
6
·
کودکان مردم را از آغوش گرم
خانواده جدا و در پادگان ها دکترینه می کند.
·
بلحاظ فکری مانی پولیزه و فاشیزه
می کند و بلحاظ اخلاقی، بربریزه (ددواره) می
کند.
·
بدین طریق و با این ترفند، کودکان
و جوانان و زنان جامعه از آثار هومانیسم و همبستگی و ناتورالیسم «تطهیر» می شوند و
ددواره می شوند.
·
آن سان که قلع و قمع میلیون ها
همنوع شریف و زحمتکش برای شان به قلع و قمع پشه و مگس و سوسک و شپش شباهت پیدا می
کند.
·
آن سان که از کشتار همنوعان خود،
نه عذاب وجدان، بلکه لذت بهیمی می برند.
7
·
تئوری ـ چه تئوری انقلابی و چه
تئوری ارتجاعی ـ وقتی در آدمیان نفوذ کند،
به قوه مادی هول انگیزی استحاله می یابد.
·
به قول گئورگ لوکاچ:
·
«بدون اشاعه وسیع نیچه ئیسم، ناسیونال
ـ سوسیالیسم نمی توانست به این آسانی ها جذابیت توده ای کسب کند و پیروز شود.»
8
بازدید هیلتر از خواهر نیچه و آرشیو آثار نیچه
·
این تئوری فلاسفه بورژوائی واپسین (شوپنهاور،
نیچه، هایدگر، یاسپرس و اراذل و اوباش دیگر) بوده که پس از نفوذ در روح آدمیان، از
آنها جلاد و جانی ساخته و می سازد.
·
دیالک تیک تئوری و پراتیک را در
این زمینه ها بهتر می توان اثبات کرد.
·
ضرورت مبارزه ایده ئولوژیکی هم به
همین دلیل است.
·
بی بدیلی روشنگری علمی و انقلابی هم
به همین دلیل است.
9
·
دیالک تیک منفی محبوبیت اجامر
فدائی، مجاهد، حزب اللهی، فوندامنتالیسم شیعی در ایران نیز شباهت غریبی به دیالک
تیک منفی محبویت اجامر فاشیستی (موسولینی، فرانکو، پینوچه و غیره) و اجامر
ناسیونال ـ سوسیالیستی (هیتلر و هس و گوبلز و غیره) و اجامر میلیتاریستی ژاپن دارد.
·
علل اوبژکتیو و سوبژکتیو تشکیل و توسعه
این دیالک تیک منفی باید کشف شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر