۱۳۹۵ اردیبهشت ۴, شنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (74)


احسان طبری
(1295 ـ 1368) 
چگونه بحث کنیم؟
نامه مردم شماره 194
(27 اسفند 1358)
تحلیلی از
شین میم شین

تز پانزدهم
بحث تجملی چه لزومی دارد؟
بحث به خاطر بحث که کار بی ‌ثمری است!
لذا در انتخاب طرف مورد بحث باید دقیق و بصیر بود
 و انرژی خود را بیهوده به هدر نداد
 و در هر جا و با هر کس بحث راه نیانداخت
و قدرت انتخاب داشت.

·        سؤال اول این است که چرا بحث با اعضای طبقه حاکمه و با اجامر آگاه و نا آگاه و ناخودآگاه وابسته به طبقه حاکمه، بیهوده است و حق در این زمینه با احسان طبری است؟

·        سؤال دوم این است که چرا بحث با اعضای طبقه حاکمه و با اجامر آگاه و نا آگاه و ناخودآگاه وابسته به طبقه حاکمه، علیرغم بیهودگی ظاهری اش، یعنی برخلاف نظر طبری، ضرور و صرفنظرناپذیر است؟

·        ما باید به این دو سؤال فوق العاده مهم و حیاتی پاسخ دهیم.
  
1
چرا بحث با اعضای طبقه حاکمه
و با اجامر آگاه و نا آگاه و ناخودآگاه وابسته به طبقه حاکمه،
بیهوده است و حق در این زمینه با احسان طبری است؟
  
·        دلیل اول صحت این نظر طبری این است که اعضای طبقه حاکمه فاقد توان طبقاتی لازم برای درک حقیقت عینی اند.
·        برسمیت شناسی و قبول حقیقت عینی پیشکش.
·        این جنبه عینی (طبقاتی)  مربوط به ناتوانی از درک حقیقت عینی، تعیین کننده است.

·        عدم درک این جنبه از سوی طبری قابل انتقاد است:
·        طبری در رهنمودهای خود اعتنائی حتی به این جنبه عینی (طبقاتی) ندارد.

·        طبری اما به تجربه شخصی دریافته که بعضی ها را به هیچ ترفندی نمی توان قانع کرد و به «صراط مستقیم» هدایت نمود.
·         طبری ولی از دلیل مارکسیستی ـ لنینیستی این معضل بی خبر است.
·        فرق هم نمی کند که او، این دلیل مارکسیستی ـ لنینیستی را بطور مکانیکی بر زبان براند و یا نراند.

·        چون «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست.» (شیخ شیراز)   

2
·        سؤال اکنون این است که چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه بطور عینی (عینا)  عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        یعنی عجز از درک و قبول حقیقت عینی دست خود آنها نیست.

·        یعنی عجز از درک و قبول حقیقت عینی برای آنها امری جبری است و نه اختیاری.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی)  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه بطور عینی (عینا)  
عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        برای توضیح این مسئله، برای توضیح توانائی و ناتوانی اعضای طبقات اجتماعی متفاوت در زمینه درک حقیقت عینی، قبل از همه باید با تئوری انعکاس آشنا شد و بعد با تئوری های مارکسیستی ـ لنینیستی اساسی دیگر.

·        منظور از تئوری انعکاس چیست؟

4

·        انعکاس یعنی عکس اندازی.

·        وقتی گوزنی می خواهد از برکه ای آب بنوشد.
·        عکسش در آئینه آب برکه منعکس می شود.

·        گوزن چیزی مادی است.
·        گوزن چیزی عینی و واقعی است.
·        آب برکه هم به همین سان.

·        این به چه معنی است؟   

5

چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه بطور عینی (عینا)  
عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        این بدان معنی است که گوزن در آب برکه، یعنی فرمی از ماده در فرم دیگری از ماده عکس می اندازد.
·        ماده در آئینه ماده منعکس می شود.

·        انعکاس گوزن در آب برکه مثال ساده و روشنی است.
·        انعکاس آئینه وار است.
·        به همین دلیل درکش آسان است.

·        چون ما همه روزه عکس خود را در آئینه های مختلف تماشا می کنیم.
·        انعکاس مکانیکی و آئینه وار اما فقط یکی از فرم های ساده انعکاس است.

·        لنین ـ فیلسوف پرولتاریا ـ بدرستی می گوید:
·        «انعکاس خاصیت ماده است.»

6
چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه بطور عینی (عینا)  
عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        این بدان معنی است که ماده در همه فرم های متنوع و متفاوتش (در فرم های طبیعی، اجتماعی و فکری اش) جولانگاه دیالک تیک انعکاس است:
·        هر چیزی در چیز دیگر از سوئی منعکس می شود و هر چیز دیگر از سوی دیگر در خود آن چیز، انعکاس می یابد:
·        این به معنی دیالک تیک عکس اندازی و عکس برداری است.

·        این به چه معنی است؟  

7
چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه
ـ بطور عینی (عینا)  ـ
عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        این بدان معنی است که هر چیز (اعم از جماد و جانور و انسان) دیالک تیک آئینه و اشیاء است:

الف
·        هر چیز آئینه ای است.
·        چون چیزهای دیگر در آن منعکس می شوند.

ب
·        هر چیز ـ در عین حال ـ شیئی است که در آئینه چیزهای دیگر منعکس می شود، یعنی عکس می اندازد.
·        یعنی هر چیز تماشاگه چیزهای دیگر و تماشاچی خویشتن و چیزهای دیگر در آئینه چیزهای دیگر است.
·        به همین دلیل، دیالک تیک انعکاس، دیالک تیک شورانگیزی است.

8
چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه
ـ بطور عینی (عینا)  ـ
عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        آنچه که احسان طبری (و نه فقط احسان طبری) نمی داند، این است که هم احساس و ادراک و تفکر و شناخت و هم فرم های مختلف هماندیشی (بحث)، فرم هائی از انعکاس اند:

الف
·        کودک وقتی دستش به آتش می خورد و می سوزد، سیلی از سیگنال های حسی به کارگاه مغز او ارسال می شود.
·        در نتیجه حلاجی سیل این سیگنال ها (علائم) ست که کودک احساس سوزش می کند و می گرید و به ماهیت آتش تا حدی پی می برد.

ب
·        وقتی دهقان تبر بر تنه درخت می کوبد، سیلی از سیگنال های حسی به کارگاه مغزش ارسال می شود.
·        ببرکت تجزیه و تحلیل این سیگنال های حسی است که دهقان به چند و چون درخت، به چند و چون تبر، به چند چون تصورات قبلی خویش از درخت و تبر، به لیاقت معرفتی و عملی خویشتن خویش و خیلی چیزهای دیگر پی می برد.

·        این به معنی انعکاس واقعیت عینی (درخت، تبر و خود دهقان) در آئینه دل (ذهن، ضمیر، روح) دهقان است.

9
چرا و به چه دلیل اعضای طبقه حاکمه
ـ بطور عینی (عینا)  ـ
عاجز از درک حقیقت عینی اند؟

·        در روند هماندیشی (بحث) با همنوع، همین دیالک تیک انعکاس جامه عمل می پوشد:
·        در نتیجه، هماندیشی حسن با حسین، به معنی انعکاس متقابل آندو در آئینه یکدیگر است.

·        طبری از تئوری انعکاس، ظاهرا بی خبر بوده است.
·        دلایلش را باید کشف کرد.

·        بطلان رهنمودهای طبری در این مقاله «چگونه بحث کنیم؟» از این بی خبری او از تئوری انعکاس سرچشمه می گیرد.  

ادامه دارد.

۳ نظر:

  1. پاسخ‌ها
    1. Отражение Отражение, всеобщее свойство материи, заключающееся в воспроизведении, фиксировании того, что принадлежит отражаемому предмету. «... Логично предположить, что вся материя обладает свойством, по существу родственным с ощущением, свойством отражения...» (Ленин В

      حذف
  2. ،، بازتاب انعکاس ،، یک ویژگی کلی و جهانشمول ماده محسوب می شود، که شامل بازتولید، ثبت آنچه متعلق به شی منعکس شده است. «... منطقی است که فرض کنیم همه مواد دارای خاصیتی هستند که اساساً مربوط به حس است، خاصیت بازتاب و یا انعکاس ...» (ولادیمیر لنین ).

    پاسخحذف