۱۳۹۵ فروردین ۲۱, شنبه

سوسیالیسم و کمونیسم (16)


پروفسور ماتهویس کلاین
برگردان شین میم شین

فصل دوم
سوسیالیسم و کمونیسم به مثابه تئوری علمی
به مثابه تئوری علمی مبارزه رهائی بخش طبقه کارگر
و گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم

1

·        سوسیالیسم و کمونیسم بمثابه تئوری علمی، «بنا بر محتوای خود ـ در وهله اول ـ از سوئی محصول وقوف به تضادهای طبقاتی حاکم در جامعه مدرن متشکل از ثروتمندان و تهیدستان، کارگران مزدبگیر و بورژوازی و از سوی دیگر محصول وقوف به آنارشی (هرج و مرج) حاکم بر تولید است.

2
·        سوسیالیسم و کمونیسم بمثابه تئوری علمی، اما در فرم تئوریکی اش، در آغاز بمثابه تداوم گسترده و به عبارت دیگر، تداوم پیگیر و قاطعانه قوانین اساسی تعیین شده از سوی روشنگران بزرگ فرانسه در قرن هجدهم بنظر می رسید.

3
·        سوسیالیسم و کمونیسم بمثابه تئوری علمی هم می بایستی ـ مثل هر تئوری دیگر ـ از مواد و مصالح فکری موجود (از میراث فکری نسل های قبل)  آغاز کند، گیرم که ریشه های آنها در حقایق امور اقتصادی بوده اند.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 20، ص 16)

4
·         سرمایه داری هم عناصر مادی زوال خود را، یعنی نیروهای مولده مدرن و طبقه کارگر را پدید می آورد و هم عناصر فکری زوال خود را.

5
·        تضادهای جامعه سرمایه داری، انسان ها را به شناخت قانونمندی های توسعه اجتماعی نظام سرمایه داری و استفاده از آنها مجبور می سازند.

6
·        مارکس و انگلس با ارزیابی میراث فکری نسل های پیشین به توسعه علم نوینی راجع به جامعه ، به توسعه بنیان های عمل اجتماعی انسان نوین اقدام می کنند.

7
·        مارکس و انگلس به کشف قوانین حرکت و توسعه جامعه بشری ـ بالاعم ـ و قوانین گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم ـ بالاخص ـ نایل آمده اند.

8
·        مارکس و انگلس ثابت کرده اند که طبقه کارگر بنا بر قانون تاریخ مجبور به از بین بردن سرمایه داری است و با این کار نه تنها خود را، بلکه تمامی جامعه بشری را (بشریت را)  آزاد خواهد ساخت:

الف
·        «مسئله این نیست که این و یا آن کارگر و یا حتی کل پرولتاریا چه آماجی برای خود تعیین می کنند.

ب
·        مسئله این است که کار از چه قرار است و بنا بر آن ـ بلحاظ تاریخی ـ چه باید کرد!»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 2، ص 38)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر