اهمیت ادبیات کودک
صمد بهرنگی
(۱۳۱۸ -
۱۳۴۷)
ویرایش
و تحلیل از
گاف
سنگزاد
چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده،
کودک را در پیله ای از «خوشبختی و شادی و
امید» بی اساس خفه کنیم؟
بچه را باید از عوامل امیدوارکننده ی الکی و
سست بنیاد ناامید کرد
و بعد امید دگرگونه ای برپایه ی شناخت
واقعیتهای اجتماعی
و
مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت.
·
صمد در این سخن، دیالک تیک کودک و
سالمند را به شکل دیالک تیک برادر بزرگ و کودک بسط و تعمیم می دهد.
1
برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده
·
بیوگرافی برادر بزرگ کودک یعنی
جماعت سالمند از دید بهرنگ بطرز سوبژکتیویستی (دلبخواهی، کشکی، بدون کمترین دلیل و
مدرک و معیار عینی) تحریف می شود:
·
صمد با بی شرمی تام و تمام واقعیت
عینی جامعه را نادیده می گیرد و هندوانه آزادی خواهی کت و کلفتی زیر بغل برادر
بزرگ انتزاعی و در عمل جماعت سالمند می چپاند.
·
این همان صمد عوامفریبی است که از
قول الدوز در مقدمه ی قصه «اولدوز و کلاغ ها»، اعلام کرده است که «آدم بزرگ ها
حواس پرت اند»:
روزي
من سرگذشتم را براي (به) آقای بهرنگ گفتم.
آقاي
بهرنگ خوشش آمد و گفت:
اگر اجازه بدهي، سرگذشت تو و كلاغ ها را قصه مي كنم و تو كتاب
مي نويسم.
اولش اين كه قصه ي مرا فقط براي بچه ها بنويسد،
چون آدم هاي بزرگ حواس شان آنقدر پرت است
كه قصه ي مرا نمي فهمند و لذت نمي برند.
·
حالا همان آدم بزرگ های حواس پرت، «دل شان برای یک نفس
آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده» است.
·
کسی نیست که از این عوامفریب بپرسد
که دل آدم های حواس پرت، چگونه می تواند برای آزادی کذائی لک بزند؟
·
از همین تناقض می توان به این نتیجه
رسید که صمد و شرکاء معنی آزادی را اصلا نمی دانند.
2
برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده
·
آزادی و یا اختیار به چه معنی است؟
·
هگل علیه الرحمه، تعریف کلاسیکی از
مقوله آزادی و یا اختیار دارد:
·
«آزادی
درک ضرورت است» و یا «اختیار شناخت جبر است.»
·
این تعریف کلاسیک هگل از آزادی به
چه معنی است؟
·
این اجامر عنگلابی از فدائی خلق تا
تا مجاهد خلق، از فدائی اسلام تا مجاهد لیملام هنوز هم هستند.
·
کسی برود و از حضرات بپرسد تا «یقین
قلبی کسب کند.» (قرآن کریم)
·
اینها در بهترین حالت با پوپر و الاغ
های دیگر حال می کنند.
·
اینها از خرد کل اندیش، از فلسفه علمی
همانقدر خبر دارند که از فیزیک کوانتومی.
·
هنر همه اینها بدون استثناء هارت و
پورت است.
3
برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده
·
«آزادی
درک ضرورت است» و یا «اختیار شناخت جبر است.»
·
این تعریف کلاسیک هگل حاکی از آن است
که آزادی و یا اختیار انسانی به اندازه شناخت او از جبر (ضرورت) است.
·
به اندازه شناخت او از قوانین و قانونمندی
های عینی هستی است.
·
این بدان معنی است که برادران خیلی
خیلی بزرگ کودکان، فقط به شرطی می توانند آزادی خواه باشند که حواسپرت نباشند.
·
چون حواس پرتی مانع تمیز حتی گاو
از خر می شود، چه رسد به شناخت جبر عینی
هستی.
·
آزادی و اختیار اما به معنی شناخت قوانین
و قانونمندی های عینی هستی است.
3
برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده
·
آزادی و یا اختیار مقوله مشکوکی
شده است.
·
چون همه از دم آن را بر زبان می
رانند، در حالیکه بدترین دشمنان آزادی و اختیار و خودمختاری همنوعان خویش اند.
·
اینها تحمل شنیدن نظر خیرخواهانه
همنوعی را حتی ندارند.
·
این ولی مانع آن نمی شود که خود را
سردسته آزادی خواهان جهان جا بزنند.
·
آزمایش این اجامر کار سهل و ساده
ای است.
·
فقطک افی است که با نظرشان مخالفت
ورزی.
·
همه این اجامر بدون استثناء با
شنیدن نظر دگراندیشی شروع به فحاشی می کنند و او را از لیست دوستان مجازی خویش حذف
می کنند و چه بسا حتی بلاک می کنند.
·
اگر فرصت یابند هر بد و بیراهی را بی
شرمانه نثارش می کنند.
·
این سخن صمد در هر صورت به چه معنی
است؟
4
چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده،
کودک را در پیله ای از «خوشبختی و شادی و
امید» بی اساس خفه کنیم؟
·
این سخن صمد به معانی زیر می تواند
باشد:
الف
·
کودکان باید جور مسائل، مشکلات و معضلات
سالمندان را بکشند:
·
اگر برادر بزرگ ـ به هر دلیلی ـ دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده باشد، کودک باید به مسلخ بازخواست
کشانده شود.
·
این به چه معنی است؟
ب
·
این به معنی وارونه سازی دیالک تیک
کودک و سالمند است.
·
این بدان معنی است که در دیالک تیک
مربی و مربا (تربیت کننده و تربیت شونده) نقش تعیین کننده از آن مربا (تربیت شونده)
است.
·
یکی از هواداران پر و پا قرص
کماکان صمد می گفت:
·
«بچه
ام مرا تربیت می کند.
·
من از بچه ام می آموزم.»
·
این به چه معنی است و چه آخر و
عاقبتی برای طویله موسوم به جامعه دارد؟
ت
چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده،
کودک را در پیله ای از «خوشبختی و شادی و
امید» بی اساس خفه کنیم؟
·
این بظاهر به معنی چپاندن هندوانه
کت و کلفتی زیر بغل کودکان جامعه است.
·
این اما عملا به معنی تخریب همه
جانبه کودکان است.
·
احاله مسئولیت سالمندان به کودکان،
نه کمک به رشد و توسعه و تعالی کودکان، بلکه خرد و خمیر و خراب کردن جسم و روح و
روان آنان است.
پ
·
این ضمنا به معنی تعویض نقش ها،
تکالیف، وظایف و فونکسیون ها ست.
·
در این ایده صمد بهرنگ، نیهلیسم
اخلاقی فاشیستی ـ فوندامنتالیستی تبیین می یابد.
·
کودکان جامعه از حق طفولیت محروم
می شوند تا سالمندان بلحاظ جسمی و روحی و روانی تخلیه شوند.
·
کودکان از نعمت احساس «خوشبختی و
شادی و امید» محروم می شوند تا جور محرومیت سالمندان از «یک نفس آزاد و یک دم هوای
تمیز» را بکشند.
·
این اگر کودک ستیزی علنی و عریان و
بی شرمانه نیست، پس چیست؟
5
سران فدائیان خلق و آل احمد و ساعدی
چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
دلش
برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده،
کودک را در پیله ای از «خوشبختی و شادی و
امید» بی اساس خفه کنیم؟
·
اکنون این سؤال پیش می آید که با
تحریم کودکان از نعمت احساس «خوشبختی و شادی و امید»، چه کمکی به سالمندان ازدی
خواه خیالی و انتزاعی می شود؟
·
سؤال دوم این است که مگر دلیل
محرومیت سالمندان از «یک نفس آزاد و یک دم
هوای تمیز»، کودکان اند که باید بزعم صمد بهرنگی و شرکاء تنبیه شوند؟
·
سؤال سوم این است که اگر علت اصلی
محرومیت سالمندان از «یک نفس آزاد و یک دم
هوای تمیز» کودکان نیستند، پس کیانند، کیست و یا چیست؟
·
سؤال چهارم این است که چرا علت
اصلی در پرده ای از ابهام می ماند؟
·
سؤال پنجم این است که اگر نظام اجتماعی
سرمایه داری تازه نفس حاکم علت محرومیت سالمندان از «یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز» است، پس چرا
صمد و شرکاء به نوچگی طرفداران فئودالیسم، فوندامنتالیسم، روحانیت و فاشیسم (جلال
آل احمد و احمد شاملو و غیره) تن در داده اند؟
·
چرا به تبلیغات وسیع ضد کمونیستی،
ضد سویه تیستی، ضد توده ای و ضد حزب توده ای کمر بسته اند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر