۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

سیری در جفنگیات صمد بهرنگی (15)


اهمیت ادبیات کودک
صمد بهرنگی
 (۱۳۱۸  -  ۱۳۴۷)   
ویرایش و تحلیل از
گاف سنگزاد

چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌،
کودک را در پیله‌ ای از «خوشبختی و شادی و امید» بی ‌اساس خفه کنیم؟
بچه را باید از عوامل امیدوارکننده‌ ی الکی و سست‌ بنیاد ناامید کرد
و بعد امید دگرگونه ‌ای برپایه ‌ی شناخت واقعیت‌های اجتماعی
 و مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت.

·        صمد در این سخن، دیالک تیک کودک و سالمند را به شکل دیالک تیک برادر بزرگ و کودک بسط و تعمیم می دهد.

1
  
برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌

·        بیوگرافی برادر بزرگ کودک یعنی جماعت سالمند از دید بهرنگ بطرز سوبژکتیویستی (دلبخواهی، کشکی، بدون کمترین دلیل و مدرک و معیار عینی) تحریف می شود:
·        صمد با بی شرمی تام و تمام واقعیت عینی جامعه را نادیده می گیرد و هندوانه آزادی خواهی کت و کلفتی زیر بغل برادر بزرگ انتزاعی و در عمل جماعت سالمند می چپاند.

·        این همان صمد عوامفریبی است که از قول الدوز در مقدمه ی قصه «اولدوز و کلاغ ها»، اعلام کرده است که «آدم بزرگ ها حواس پرت اند»:  

روزي من سرگذشتم را براي (به)  آقای بهرنگ گفتم.
آقاي بهرنگ خوشش آمد و گفت:
اگر اجازه بدهي، سرگذشت تو و كلاغ ها را قصه مي كنم و تو كتاب مي نويسم.
اولش اين كه قصه ي مرا فقط براي بچه ها بنويسد،
چون آدم هاي بزرگ حواس شان آنقدر پرت است
 كه قصه ي مرا نمي فهمند و لذت نمي برند.

·        حالا همان آدم بزرگ های حواس پرت، «دل شان برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌» است.
·        کسی نیست که از این عوامفریب بپرسد که دل آدم های حواس پرت، چگونه می تواند برای آزادی کذائی لک بزند؟

·        از همین تناقض می توان به این نتیجه رسید که صمد و شرکاء معنی آزادی را اصلا نمی دانند.

2
برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌

·        آزادی و یا اختیار به چه معنی است؟
·        هگل علیه الرحمه، تعریف کلاسیکی از مقوله آزادی و یا اختیار دارد:
·        «آزادی درک ضرورت است» و یا «اختیار شناخت جبر است.»

·        این تعریف کلاسیک هگل از آزادی به چه معنی است؟

·        این اجامر عنگلابی از فدائی خلق تا تا مجاهد خلق، از فدائی اسلام تا مجاهد لیملام هنوز هم هستند.
·        کسی برود و از حضرات بپرسد تا «یقین قلبی کسب کند.» (قرآن کریم)   
·        اینها در بهترین حالت با پوپر و الاغ های دیگر حال می کنند.
·        اینها از خرد کل اندیش، از فلسفه علمی همانقدر خبر دارند که از فیزیک کوانتومی.
·        هنر همه اینها بدون استثناء هارت و پورت است.

3
برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌

·        «آزادی درک ضرورت است» و یا «اختیار شناخت جبر است.»
·        این تعریف کلاسیک هگل حاکی از آن است که آزادی و یا اختیار انسانی به اندازه شناخت او از جبر (ضرورت)  است.
·        به اندازه شناخت او از قوانین و قانونمندی های عینی هستی است.
·        این بدان معنی است که برادران خیلی خیلی بزرگ کودکان، فقط به شرطی می توانند آزادی خواه باشند که حواسپرت نباشند.
·        چون حواس پرتی مانع تمیز حتی گاو از خر می شود، چه رسد به  شناخت جبر عینی هستی.
·        آزادی و اختیار اما به معنی شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی است.

3
برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌

·        آزادی و یا اختیار مقوله مشکوکی شده است.
·        چون همه از دم آن را بر زبان می رانند، در حالیکه بدترین دشمنان آزادی و اختیار و خودمختاری همنوعان خویش اند.
·        اینها تحمل شنیدن نظر خیرخواهانه همنوعی را حتی ندارند.
·        این ولی مانع آن نمی شود که خود را سردسته آزادی خواهان جهان جا بزنند.
·        آزمایش این اجامر کار سهل و ساده ای است.
·        فقطک افی است که با نظرشان مخالفت ورزی.
·        همه این اجامر بدون استثناء با شنیدن نظر دگراندیشی شروع به فحاشی می کنند و او را از لیست دوستان مجازی خویش حذف می کنند و چه بسا حتی بلاک می کنند.
·        اگر فرصت یابند هر بد و بیراهی را بی شرمانه نثارش می کنند.

·        این سخن صمد در هر صورت به چه معنی است؟

4
چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌،
کودک را در پیله‌ ای از «خوشبختی و شادی و امید» بی ‌اساس خفه کنیم؟

·        این سخن صمد به معانی زیر می تواند باشد:  

الف
·        کودکان باید جور مسائل، مشکلات و معضلات سالمندان را بکشند:
·        اگر برادر بزرگ ـ به هر دلیلی ـ دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده باشد، کودک باید به مسلخ بازخواست کشانده شود.

·        این به چه معنی است؟  

ب
·        این به معنی وارونه سازی دیالک تیک کودک و سالمند است.
·        این بدان معنی است که در دیالک تیک مربی و مربا (تربیت کننده و تربیت شونده) نقش تعیین کننده از آن مربا (تربیت شونده) است.
·        یکی از هواداران پر و پا قرص کماکان صمد می گفت:
·        «بچه ام مرا تربیت می کند.
·        من از بچه ام می آموزم.»

·        این به چه معنی است و چه آخر و عاقبتی برای طویله موسوم به جامعه دارد؟

ت
چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌،
کودک را در پیله‌ ای از «خوشبختی و شادی و امید» بی ‌اساس خفه کنیم؟

·        این بظاهر به معنی چپاندن هندوانه کت و کلفتی زیر بغل کودکان جامعه است.
·        این اما عملا به معنی تخریب همه جانبه کودکان است.
·        احاله مسئولیت سالمندان به کودکان، نه کمک به رشد و توسعه و تعالی کودکان، بلکه خرد و خمیر و خراب کردن جسم و روح و روان آنان است.

پ
·        این ضمنا به معنی تعویض نقش ها، تکالیف، وظایف و فونکسیون ها ست.
·        در این ایده صمد بهرنگ، نیهلیسم اخلاقی فاشیستی ـ فوندامنتالیستی تبیین می یابد.
·        کودکان جامعه از حق طفولیت محروم می شوند تا سالمندان بلحاظ جسمی و روحی و روانی تخلیه شوند.
·        کودکان از نعمت احساس «خوشبختی و شادی و امید» محروم می شوند تا جور محرومیت سالمندان از «یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز» را بکشند.

·        این اگر کودک ستیزی علنی و عریان و بی شرمانه نیست، پس چیست؟

5
سران فدائیان خلق و آل احمد و ساعدی

چرا باید
در حالی که برادر بزرگ
 دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده‌،
کودک را در پیله‌ ای از «خوشبختی و شادی و امید» بی ‌اساس خفه کنیم؟

·        اکنون این سؤال پیش می آید که با تحریم کودکان از نعمت احساس «خوشبختی و شادی و امید»، چه کمکی به سالمندان ازدی خواه خیالی و انتزاعی می شود؟

·        سؤال دوم این است که مگر دلیل محرومیت سالمندان از  «یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز»، کودکان اند که باید بزعم صمد بهرنگی و شرکاء تنبیه شوند؟

·        سؤال سوم این است که اگر علت اصلی محرومیت سالمندان از  «یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز» کودکان نیستند، پس کیانند، کیست و یا چیست؟

·        سؤال چهارم این است که چرا علت اصلی در پرده ای از ابهام می ماند؟

·        سؤال پنجم این است که اگر نظام اجتماعی سرمایه داری تازه نفس حاکم علت محرومیت سالمندان از  «یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز» است، پس چرا صمد و شرکاء به نوچگی طرفداران فئودالیسم، فوندامنتالیسم، روحانیت و فاشیسم (جلال آل احمد و احمد شاملو و غیره) تن در داده اند؟

·        چرا به تبلیغات وسیع ضد کمونیستی، ضد سویه تیستی، ضد توده ای و ضد حزب توده ای کمر بسته اند؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر