۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه

تأملاتی راجع به تحلیل مارکسیستیِ سیاست روسیه (1)


ویلی گرنس
(Willi Gerns)  
از رهبران برجسته حزب کمونیست آلمان 
(1968 ـ 1990)   
مؤلف آثار متعدد و مؤسس «دفاتر مارکسیستی»    
ویلی گرنس 
منبع: 
«عصر ما»
(ارگان سیاسی حزب کمونیست آلمان)
سرچشمه:
تارنگاشت عدالت 
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        در رابطه با مناقشات اخیر در اوکرائین و مناطق همجوار، ما در کشورهای اصلی امپریالیستی  شاهد سازوکار تبلیغات ضد روسی بی‌سابقه‌ای هستیم.
·        این سازوکار در آلمان به نحو نگران کننده‌ای ما را به یاد سال‌های دیکتاتوری نازی‌ها، جنگ جهانی دوم و دوران رونق یابی جنگ سرد (که در غالب آنتی سویتیسم اعمال می ‌شد)  می‌اندازد.
·        پژواک این سازوکار را حتی می‌توان در بین برخی از نیروهای چپ شاهد بود، ولی در عین حال در واکنش به این امر نیروهائی نیز وجود دارند که بدون درنظرگرفتن اصول طبقاتی، هوادار فله‌ای سیاست روسیه شده ‌اند.
·         نه این و نه آن رویکرد نمی‌تواند ناشی از برخورد کمونیستی باشد

مناسبات مالکیت و قدرت در روسیه

1
·        ما به عنوان مارکسیست  به هنگام قضاوت در مورد سیاست کشوری، همواره از این مبدأ حرکت می‌کنیم، که چه نظام اجتماعی و کدام مناسبات مالکیت و قدرت در کشور مورد نظر وجود دارد و سیاست این کشور در خدمت منافع کدام طبقه و یا طبقات اجتماعی قرار دارد.

2
·        و در عین حال می کوشیم، با «تحلیل مشخص از وضع  تاریخی مشخص» (لنین) نقش جاری این کشور را در مناسبات   سیاست‌های بین‌المللی تعیین کنیم.

3
·        اگر ما این اصول را در مورد کشور روسیه به کار بندیم، باید بپذیریم که روسیه یک کشور سرمایه ‌داری است که در آن بخش عظیمی از وسائل تولید در طی روند ضدانقلابی و ضد سوسیالیستی در این کشور در اختیار سرمایه خصوصی قرار گرفته است.

4
·        در این بخش، نیروی غالب را سرمایه‌ های بادآورده الیگارش‌ها تشکیل می‌دهند، سرمایه هائی که آنها ـ راهزن آسا ـ به دست آورده‌اند.

5
·        اما در کنار آن و با وجود ادامه خصوصی سازی‌ ها، بخش نسبتاً بزرگی به سرمایه دولتی و سرمایه تولیدی و مالی مختلط  تعلق دارد.

6
·        البته آنجا که  سرمایه ‌های مالی مختلط در شرکت‌ها و مؤسسات استراتژیک  سهیمند، دولت معمولاً  اکثریت کنترل کننده را در اختیار دارد.

7
·        قدرت سیاسی توسط نخبگان حاکمیت  اعمال می شود که در آن قدرت در سطوح بالای  بوروکراسی دولتی ، روز به روز بیشتر با قدرت اقتصادی برخی از محافل الیگارشی در هم می آمیزد.

8
·        ‌با اشاره به ارگان تصمیم‌ گیرنده در اتحاد جماهیر شوروی، محققینی که نتیجه تحقیقات خود در مورد مکانیسم حکومتی پوتین را در سال ۲۰۱۲ در اینترنت منتشر کرده اند، بالاترین اشکوب دولتی را «دفترسیاسی  2.0»  نام نهاده اند.

9
·        به نظر این دو  محقق علوم سیاسی روس، «یوگنی میتچنکو» و «کیریل پتروف» این نهادِ متحدالعمل از سال ۲۰۰۰ به بعد به دنبال تقسیم منابع محافل الیگارش‌ های کوچک و تجزیه و تلاشی امپراتوری ‌های رسانه ‌ای و نابودی بخش بزرگی از رژیم‌های منطقه‌ ای و محلی پدیدار شده و رشد یافته است.

10
ولادیمیر پوتین (1952) 

·        پوتین نقش داور و مجری برنامه را ایفا می‌ کند و علاوه برآن به عنوان رئیس جمهور، کنترل مستقیم قراردادهای دراز مدت گازی، رهبری بخش انرژی و  بانک‌ های مربوط به سیستم را به عهده دارد.

11
·        در مقاله پژوهشی نامبرده نام  اعضای اشکوب فوقانی قدرت و همچنین مواضع سیاسی و اقتصادی آنها و نزدیکان آنها، به عنوان «نامزدهای دفتر سیاسی 2.0» منتشر شده است.

(www.mitchenko.ru/analitika)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر