پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان شین میم شین
41
·
از دید نمایندگان نئوپوزیتیویسم، تحلیل سمیوتیکی می
بایستی شامل سه مرحله باشد:
الف
·
جنبه سینتاکتیکی (سینتاکس زبان)
ب
·
جنبه سمانتیکی («معنی» زبان)
ت
·
جنبه پراگماتیکی (استعمال زبان)
42
·
ضرورت حفظ علمیت ظاهری، نئوپوزیتیویسم
را وادار به اعتراف می کند که نوسازی هر مفهوم علمی
تنها زمانی سودمند خواهد بود که ضمنا نتایج علوم منفرد
درنظر گرفته شوند.
الف
·
این چرخش نظری ـ قبل از همه ـ ازسوی ریاضیات بر نئوپوزیتیویسم
تحمیل می شود، یعنی از طرف عرصه علمی ئی که نئوپوزیتیویست ها فکر می کردند که در انحصار خود دارند.
ب
کورت فریدریش گودل (1906 ـ 1978)
از نمایندگان نئوپوزیتیویسم و از ریاضی دانان و منطقیون قرن
بیستم
·
طنز تاریخ علوم چنان بوده که نئوپوزیتیویستی مانند گودل ببرکت
تحقیقات ریاضی خود، به اثبات بی چون و چرا و غیرقابل رد این امر نایل می آید که
مفهوم حقیقت سینتاکتیکی ریاضی صرف (ناب) بلحاظ علمی بدرد نمی خورد و بدین طریق
بطلان یکی از تزهای اصلی اولیه نئوپوزیتیویسم بطرز بی چون و چرائی به اثبات می رسد.
·
مراجعه کنید به سمانتیک در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
43
·
محتوای واقعی گذار از ساختار
سینتاکتیکی کلمات و جملات به سمانتیک، یعنی
به معنی آنها، در وابستگی به نحوه حصول این «معنی» تعیین می شود.
الف
·
تا زمانی که معنی هر کلمه تنها بطور تعریفی با استناد به کلمات دیگر، که معنی شان
ثابت تلقی می شود، تعیین می گردد، مسئله فقط از یک کلمه
و یا از یک جمله به کلمات
و یا جملات دیگر منتقل می شود.
·
یعنی فقط جابجا می شود.
ب
·
اما مفاهیم منطبق با کلمات
بالاخره باید با چیزهائی مواجه شوند که خود مفهوم نیستند.
·
(میان کلمه و مفهوم، رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا بر قرار است.
·
مفهوم «درخت» که نتیجه تجرید و انتزاع سرو و صنوبر و نارون
و غیره است، در کلمات درخت و شجر و آغاج و تری و باوم و غیره (به مثابه فرم، قالب)
تبیین می یابد.
·
با سر و کله زدن با کلمات بی محتوا که نمی توان به فهم
چیزی نایل آمد.
·
چون محتوای هر کلمه ای را مفهومی تشکیل می دهد و هر مفهوم
از انتزاع چیزهای واقعی ـ عینی تشکیل می یابد.
·
بدون سرو و صنوبر و غیره مفهوم «درخت» ساخته نمی شود. مترجم)
ت
·
این چیزهای آخر (سرو و
صنوبر و غیره به عنوان مثال) اما برای نئوپوزیتیویسم نه واقعیت عینی،
بلکه تجربه بیواسطه است.
پ
جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی
·
نئوپوزیتیویسم ـ بدین طریق ـ نه تنها خود را بمثابه ایدئالیسم ذهنی بطورکلی، بلکه بمثابه واریانت صرف ایدئالیسم ذهنی کلاسیک،
مشروعیت می بخشد که در موردش همان حکم لنین صادق
است که در مورد امپیریوکریتیسیسم صادق بود:
·
امپیریوکریتیسیسم ـ بنظر لنین ـ چیزی جز فلسفه اسقف برکلی
نیست.
44
رودولف کارناپ (1891 ـ 1970)
فیلسوف و از نمایندگان امپیریسم منطقی (نئوپوزیتیویسم)
از فلاسفه بورژوائی واپسین
·
کارناپ می کوشد تا بر مبنای «مواد
تجربی»، سیستم تشکیل مفاهیم به این معنا را بوجود آورد.
·
و آن را ساختمان منطقی جهان می نامد.
الف
·
کارناپ در ضمن ادعا می کند که کلیه روابط را می توان
ناشی از تشابهات موجود میان «روانگذشت های شخصی ساده»
دانست و «تداعی تشابه» رابطه اساسی را تشکیل می
دهد.
·
(اصطلاح «روانگذشت» را مدیون احسان طبری هستیم. مترجم )
ب
·
آماج کارناپ از این کار نشان دادن این امر بوده که در این
سیستم، جائی برای واقعیت عینی مستقل از شعور وجود
ندارد و لذا صحبت کردن از چنین واقعیتی «بی معنا»
خواهد بود.
ت
·
«روانگذشت های شخصی ساده» با
جملات ساده به شکل «اکنون اینجا چنین است و چنان!»
مطابقت دارند.
·
بخش اساسی آنها را کلمات اشاره
تشکیل می دهند.
پ
·
«روانگذشت های شخصی ساده» تنها در
صورت پیروی از این رهنمودها قابل فهم خواهند بود.
ث
·
«حقیقت» یک همچو جمله ساده ای ـ در عین حال ـ وابسته به فهم آن می گردد.
·
«حقیقت» هر جمله عام، فونکسیونی از «حقیقت»
جملات ساده ای است که زیرجمله
این جمله عام محسوب می شوند.
ج
·
بلحاظ منطقی چنین «جمله ساده» ای یک جمله مفرد است که نه
حاوی جملات دیگر است و نه حاوی مفاهیمی از قبیل «همه» و یا «چندین» بمثابه اجزای
خود.
ح
·
«جملات ساده» از
قبیل «اکنون اینجا چنین است و چنان!»، اما به سبب
داشتن کلمات «اکنون» و «اینجا» فاقد ارزش ماندگار اند و تنها برای کسانی می توانند
قابل فهم باشند که در لحظه ادای آن جملات، در کنار گوینده قرار داشته باشند.
خ
·
حتی جمله «شخص ایکس در زمان
معینی و در مکان معینی این و یا آن را ادراک کرده است!» جمله ساده محسوب می شود.
·
پس «جمله ساده» در واقع قادر به اثبات معنی جملات و کلمات نیست.
45
·
نئوپوزیتیویست ها نیز نمی توانند خود را از شر این نتیجه
منطقی خلاص کنند و لذا سعی می کنند که به جای «جمله ساده»، جمله پروتوکلی
بگذارند که می بایستی به همان فرم فوق الذکر
باشد.
الف
·
بدین طریق، تصدیق هر حکم عام علوم
می بایستی از طریق استخراج منطقی «جملات پروتوکلی» از آن، صورت گیرد که بعدا بنوبه خود
باید با روانگذشت های شخصی بیواسطه مورد مقایسه
قرار گیرند.
ب
·
«جملات پروتوکلی» بایستی
نشاندهنده مضامین تجربی بیواسطه باشند، اما نباید
حاوی جملاتی باشند که نتیجه حلاجی نظری (تئوریکی) ادراکات اند.
ت
·
درباره چگونگی جملات در انطباق با این قیود و شروط
اختلاف نظر شدیدی میان نئوپوزیتیویست ها وجود
دارد.
پ
·
از آنجا که «جملات پروتوکلی»
می بایستی شالوده هر علمی را تشکیل دهند که بقیه بر آن استوار خواهند شد، نئوپوزیتیویست ها ـ بنا بر موضعگیری فکری خود ـ مجبور
بودند که متد دقیقی برای تشکیل چنین جملاتی عرضه
کنند.
·
طبیعی است که همه تلاش ها در این راستا می بایستی نا کام
بمانند.
ث
·
نئوپوزیتیویست ها می بایستی (بازهم برای حفظ علمیت ظاهری تئوری خود) «جملات
پروتوکلی» را (نئوپوزیتیویست ها برای جملات پروتوکلی، اعتبار عام
قائل شده بودند) از آخرین مبانی علمی تهی کنند.
46
·
اما در واقع هر جمله، به انضمام هر «جمله پروتوکلی»، (آگاهانه و یا نا آگاهانه) ـ کم و بیش ـ
حاوی حلاجی نظری پیوندی است که انعکاس می یابد.
·
(مثلا حکم (جمله ی) «سرو همیشه جوان است!» انعکاس انتزاعی سروهای
واقعی ـ عینی است که همیشه جوان اند. مترجم )
·
از این رو، «جملات پروتوکلی»
بمعنای نئوپوزیتیویستی
شان ـ در تحلیل نهائی ـ اصلا وجود
ندارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر