چاله ها و چالش ها (449)

مهندسی سرنوشت انقلاب ۵۷ (۱)
توافق های پنهانی امریکا و آیت الله خمینی
برای انتقال قدرت با مدیریت نهضت آزادی

امیرهوشنگ اطیابی  

سرچشمه:

اخبار روز  

گاف سنگزاد

ضمنا به شما یادآوری می کنم که شرکت کنندگان در انقلاب ایران طیف وسیعی بودند که وجه مشترک شان اهداف ضد سلطنتی، استقلال طلبی، آزادیخواهی و عدالت طلبی بود که بیش از هرچیز مبارزه ی اکثریت قریب به اتفاق مردم با رأس هرم طبقاتی جامعه متبلور شده در رژیم استبدادِ سلطنتی- کودتایی و وابسته به امپریالیسم (با نمایندگی دولت های امریکا و متحدینش) بود

(تضاد خلق با امپریالیسم در آن دوران)

امیر هوشنگ اطیابی

مسعود بهبودی

·        خیلی ممنون

·        از تکرار افاضات امامانه و پیامبرانه خویش

تضاد خلق با امپریالیسم در آن دوران

1

·        اولا چرا تضاد خلق با امپریالیسم فقط «در آن دوران»؟  

2

·        ثانیا مگر محتوای دوران عوض شده و اکنون دوران جدیدی طلوع کرده است؟

3

·        ثالثا بنظر رسول اکرم با فروپاشی شوروی تضاد خلق و امپریالیسم حل شده است؟

4

رابعا از رسول اکرم چه پنهان  که تضاد خلق و امپریالیسم نه تنها کماکان موجود است، بلکه حتی تشدید گشته و تعمیق یافته است.

5

·        خامسا دانستن این حقیقت امر برای امامان و پیامبران بی ضرر و ضرور است که این تضاد، میان خلق و امپریالیسم بوده، است و خواهد بود  و نه میان خر و امپریالیسم.

·        حتما حریف خرفتی خواهد پرسید که چرا خر نباید با امپریالیسم تضاد داشته باشد؟

·        مگر خر ضد امپریالیستی وجود ندارد؟

5

·        اولا به این دلیل که بورژوازی واپسین دیری است که بلحاظ بینشی و ایدئولوژیکی همان بینش و ایدئولوژی دیرین خر را (طبقات اجتماعی برده داری واپسین و فئودالیسم واپسین) را از آن خود کرده و میراث بورژوازی مترقی آغازین (کانت و هگل و فویرباخ و دیدرو و هولباخ و یاران) را به گور سپرده است.     

6

·        ثانیا به این دلیل که پیش شرط طرفداری از آزادی (اختیار)  و استقلال (به قول کانت، خودمختاری)  خرد است و خر همه چیز دارد (و اگر احیانا به قدرت رسد، می تواند بیشتر داشته باشد)، ولی هرگز نمی تواند خردمند و خردگرا باشد.

·        به همین دلیل خر نه، آزادی خواه و آزاد (مختار) می تواند باشد و نه استقلال طلب (خودمختاری خواه) و مستقل و خودمختار.    

7

·        ثالثا به این دلیل که ایدئولوژی خر از پایه و اساس خردستیز، دیالک تیک ستیز، علم ستیز، توده ستیز و هومانیسم ستیز (آنتی هومانیستی) است.

·        یعنی همان ایدئولوژی بورژوازی واپسین است که نیچه ها و هایدگرها و عادولف های ملی و بین المللی نمایندگی کرده اند و می کنند.

 

پایان