• کریتیسیسم عنوانی است که کانت به تئوری شناخت خویش در رابطه با روش کنترل شرط ها، پیش شرط ها، دامنه و حد و مرز شناخت داده است.
• بنظر کانت برای تدوین هر سیستم فلسفی و هر جهان بینی باید آن مورد استفاده قرار گیرد.
• کانت عنوان کریتیسیسم را ـ قبل از همه ـ برای مرزبندی میان تئوری شناخت خویش با به دگماتسم (راسیونالیسم) و اسکپتیسیسم (امپیریسم) مورد استفاده قرار می دهد.
• روش کریتیسیسم تدوین شده از سوی کانت ـ قبل از همه ـ برضد روش های زیر بوده است:
1
• برضد کم بها دادن به مرحله حسی روند شناخت در تشکیل شناخت.
2
• برضد پیشداوری راسیونالیستی که بدون بنیان های حسی و صرفا بکمک مفاهیم (مقوله ها) قصد دست یابی به شناخت را در سر داشت.
3
• و بالاخره برضد این ادعا که گویا مسائل باصطلاح اساسی متافیزیکی (از قبیل خدا، روح، بیمرگی) موضوع شناخت فلسفی اند.
I
قاعده اصلی کریتیسیسم کانت
قاعده اصلی کریتیسیسم کانت
• قاعده اصلی کریتیسیسم کانت از عناصر زیر تشکیل می یابد:
1
• «بدون حسیت برای ما چیزی وجود پیدا نمی کند و بدون فهم چیزی اندیشیده نمی شود.
2
• اندیشه ها ـ بدون محتوا ـ توخالی اند و استنباطات ـ بدون مفاهیم ـ کورند.
3
• از این رو ضرورت دارد که مفاهیم هر چیزی را حسی کنیم (یعنی هر چیز را در نظر به مفاهیم بیفزاییم) و استنباطات آن چیز را قابل تفهیم سازیم (یعنی به آنها جامه مفهوم بپوشانیم.)
4
• فهم قادر به استنباط هیچ چیزی نیست و حواس قادر به اندیشیدن هیچ چیز نیستند.»
• (کانت، ب 76)
• کریتیسیسم در تاریخ تئوری شناخت، نقطه عطفی و پیشرفتی تلقی می شود، اگرچه آن، راه حل قطعی مسئله شناخت نیست.
• گشتاورهای مثبت کریتیسیسم در تئوری شناخت ماتریالیسم دیالک تیکی حفظ شده اند و نقاط ضعف آن مورد انتقاد قرار گرفته اند.
II
کریتیسیسم کانت در نئو کانتیانیسم
کریتیسیسم کانت در نئو کانتیانیسم
• نئو کانتیانیسم کریتیسیسم کانت را بطرز فوق العاده ایدئالیستی ـ ذهنی ئی چنان تفسیر کرده که «انسان بطور کلی همه چیز را تنها در دستگاه شعور انسانی می شناسد و لذا هر فلسفه ای و کلا همه علوم می توانند تنها در حوزه افکار و تصورات انسانی حرکت کنند و تحت هیچ شرایطی نمی توانند از این حوزه پا فراتر نهند.»
• (لیبمن، اپیگونن، ص 35)
III
کریتیسیسم کانت در نئو کانتیانیسم ریل
کریتیسیسم کانت در نئو کانتیانیسم ریل
• جریان نئوکانتیانیستی کمتر موفق بنیانگذاری شده توسط ریل نیز خود را کریتیسیسم نام داده بود که دارای شاخص های زیر است:
1
• سوبژکتیویسم جریانات نئوکانتیانیستی دیگر را رد می کند.
2
• آموزش چیز در خود را بمثابه بخش ماهوی فلسفه کانت محسوب می دارد.
3
• فلسفه را بمثابه جهان بینی قبول نمی کند.
4
• تنها برای تئوری شناخت به معنای نقد شناخت مشروعیت فلسفی قائل می شود.
مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگی
پایان
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر