• انسان ـ به مثابه موجودی اجتماعی ـ نمی تواند نسبت به نظر همنوعان خویش، راجع به خویشتن نیاندیشد و یا نسبت بدان بی اعتنا بماند.
• این پدیده دست خود آدم هم نیست، بلکه به آدم اجتماعی بطور اوتوماتیک و قانونمند تحمیل می شود.
• بد هم نیست.
• حتما هم نباید روند پسیکولوژیکی ترس از دیگران را و یا بی باوری به خود را به دنبال آورد.
• این چیزها چه بسا اوبژکتیف ـ سوبژکتیف اند:
• یعنی از سوئی بستگی به سیستم اجتماعی حاکم دارند (اوبژکتیف)
• و از سوی دیگر، بستگی به خود سوبژکت دارند:
• مثال:
• کسی که خردمند و خوداندیش باشد، حتی از کشف شیوه داوری جامعه نسبت به خود استقبال می کند تا معایب خود را از بین ببرد.
• چه هراسی؟
• و باور خود را بر پایه های استوارتری استوار سازد.
• چه بی باوری به خویش؟
نقل قول ها چه بسا، بریده هائی از متون اند
و فقط در پیوند با نکات پیش و پس اعتبار دارند و نه فی نفسه!
با طناب نقل قول هرگز نباید به چاه زندگی اندر شد
چون می تواند بسیار گران تمام شود، هم برای چاهنورد و هم برای جامعه و جهان!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر