• این حکم، به علل زیر روی هم رفته حکم نادقیق، نادرست و قابل تأملی است.
1
• اولا مفهوم انتزاعی صداقت را نمی توان به آسانی تعریف و تعیین کرد.
• مفاهیم انتزاعی از قبیل صداقت را هر کس می تواند بسته به منافع و علایق خود تعریف و توجیه کند.
• آدم، آدم است و می تواند حتی از جلادی عوامفریب، امامی صادق سرهم بندی کند و بپرستد.
2
• دوستی فقط به «تو» ربط ندارد، تا صداقت داشته باشی و دوستانت واقعی و یا مجازی باشند.
• دوستی و دشمنی یک رابطه دو طرفه است و چند و چون آن بطور (و به دلایل مختلف) اوبژکتیف و سوبژکتیف (عینی و ذهنی) تعیین می شود و تغییر می یابد.
3
• دوستی بسته به اوضاع و احوال زندگی آدم ها تشکیل و یا تخریب می شود.
مثال اول
• شیوه زیست انسان ها روابط آنها با انسان های دیگر را تعیین می کند.
• شیوه زیست آدم ها ست که قبل از هر چیز دوست و دشمن آنها را رقم می زند.
• مثلا تعلق طبقاتی به طبقه فئودال، سرمایه دار، رعیت و کارگر، شرایط عینی دوست یابی آدم ها را تعیین می کند.
• بچه فئودال که هرگز به دلیل صداقت بچه رعیت طرح دوستی با او نمی ریزد.
مثال دوم
• جایگاه اجتماعی انسان ها دوستی ها و دشمنی های آنها را رقم می زند.
• کسانی که برای امرار معاش خود مثلا در معدن استخراج زغال سنگ جان می کنند، قاعدتا در روند همکاری به شناخت روحیات و علایق یکدیگر نایل می آیند و دوستی فی مابین شکل می گیرد.
• عوامل سوبژکتیف (مثلا صداقت) بعدا مطرح می شوند و در تقویت و یا تضعیف دوستی ها نقش بازی می کنند.
4
• دوستی ها بیدلیل تشکیل نمی شوند.• هر کس بسته به حوایج مادی و معنوی خود روابط دوستی و دشمنی با دیگری برقرار می کند.
• کسی که مثلا قصد توسعه فرهنگی خود را دارد، دنبال دوستی می گردد که در این زمینه برایش مفید باشد.
• صداقت و غیره بعدا و چه بسا بسته به درجه ارضای نیازهای افراد تشکیل، توسعه، تضعیف و مطرح می گردد.
5
• هر کس بنا بر سطح توسعه اقتصادی، اجتماعی، روحی، فرهنگی و معرفتی خود روابطی با دیگر انسان ها برقرار می کند و دوستانی می یابد.
• صداقت افراد بعدا هم مطرح می شود و هم در مد نظر قرار داده می شود.
• اگر کسی برای رشد خود و نیل به آمال عالی و پست خود به کسی نیاز داشته باشد، حتی از شمر لعین، امامی سرهم بندی می کند و به تنها چیزی که نمی اندیشد، صداقت او ست.
6
• علاوه بر این، رابطه دوستی همیشه دو طرفه است و تصمیمگیر نهائی برای تشکیل، تضعیف و یا تخریب آن نه یک طرف، بلکه هر دو طرف اند.
• بهترین دوستی ها می تواند با تحول وضع زندگی افراد زیر و زبر شود.
• مفلسی که ناگهان به ثروتی رسیده، دیگر به ادامه رابطه با مفلسان دیگر رغبت نمی کند و بی اعتنا به صداقت آنها رابطه قطع می شود.
7
• اصولا بهترین و اصیل ترین دوستی ها در روند کار مشترک تشکیل می یابد و تحکیم می شود.
• چرا؟
• برای اینکه پیش شرط اوبژکتیف ـ سوبژکتیف دوستی داشتن منافع و علایق مشترک و شناخت یکدیگر است و ایندو تنها و تنها در روند کار مشترک تشکیل، تفهیم، حفظ و تقویت می شوند.
• بیدلیل نیست که در ادبیات کهن فارسی، مفهوم «آشنائی» (شناخت) به معنی دوستی بکار رفته است و مفهوم «بیگانگی» (عدم شناخت) به معنی دشمنی.
• البته این معیار جغرافیائی ـ فئودالی نادرستی است.
• ولی در هر صورت از نقش مهم شناخت برای طرح ریزی دوستی حکایت می کند.
• چند مثال از شیخ شیراز:
سعدی
قصه دردم همه عالم گرفت
در که نگیرد نفس آشنا
تو با دشمن نفس همخانه ای
چه در بند پیکار بیگانه ای؟
سخن خویش به بیگانه نمی یارم گفت
گله از دوست به دشمن، نه طریق ادب است.
نه بیگانه تیمار خوردش، نه دوست
چو چنگش، رگ و استخوان ماند و پوست.
منه بر جهان دل، که بیگانه ای است
چو مطرب، که هر روز در خانه ای است.
قصه دردم همه عالم گرفت
در که نگیرد نفس آشنا
تو با دشمن نفس همخانه ای
چه در بند پیکار بیگانه ای؟
سخن خویش به بیگانه نمی یارم گفت
گله از دوست به دشمن، نه طریق ادب است.
نه بیگانه تیمار خوردش، نه دوست
چو چنگش، رگ و استخوان ماند و پوست.
منه بر جهان دل، که بیگانه ای است
چو مطرب، که هر روز در خانه ای است.
این مسئله البته می تواند بمرابت وسیعتر اندیشیده شود و مورد بحث قرار گیرد.
پایان
ایا اشتراک در ایدؤلوژها ایجاددوستی وصداقت میکند اگر چنین است ااینهمه اختلاف ودشمنی بین مسلمانان چه معنی میدهدراه پور نرویم همین شیعیان دم دستمانرا مبینیم که نه باهم صداقت دارند ونه صادقند ویا سایر ایدؤلوژیهامارکسیتی درکش دشوارست
پاسخحذف