نیکی فیرزکوهی
عصرِ عشقهای اینترنتی
عشق بازیهایِ اینترنتی
آشنا ییهای لحظه ای
دوست شدنهای لحظه ای
دوست داشتنهای لحظه ای
بازی
بازیچه شدن
شکست
نفرتهایِ همیشگی
عصرِ رفتنها و آمدن ها
رفتنها و نیامدن ها
رفتنها و با نامِ دیگری آمدن ها
عصرِ فریب
نیرنگ
ریا
عصرِ دروغ
عصرِ انسانهایِ خسته از زندگی
خسته از هم
خسته از همه چیز
عصر مجازی شدن زندگی
مجازی شدن واقعیتِ زندگی
عصر رنگ باختنِ حقیقت
رنگ باختنِ رابطه ها
رنگ باختنِ عشق
عصر باختن
آآآی آدمهایِ نسلهایِ بعد
به دنیایِ امروزِ ما خوش آمدید
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
سیاه قلم های نیکی فیروزکوهی
میم
عصرِ عشقهای اینترنتی
عشق بازیهایِ اینترنتی
آشنا ییهای لحظه ای
دوست شدنهای لحظه ای
دوست داشتنهای لحظه ای
بازی
بازیچه شدن
شکست
نفرتهایِ همیشگی
عصرِ رفتنها و آمدن ها
رفتنها و نیامدن ها
رفتنها و با نامِ دیگری آمدن ها
عصرِ فریب
نیرنگ
ریا
عصرِ دروغ
عصرِ انسانهایِ خسته از زندگی
خسته از هم
خسته از همه چیز
عصر مجازی شدن زندگی
مجازی شدن واقعیتِ زندگی
عصر رنگ باختنِ حقیقت
رنگ باختنِ رابطه ها
رنگ باختنِ عشق
عصر باختن
آآآی آدمهایِ نسلهایِ بعد
به دنیایِ امروزِ ما خوش آمدید
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
سیاه قلم های نیکی فیروزکوهی
میم
• این شعر نیکی فیروزکوهی از دردی بظاهر بی درمان در عصر حاضر پرده برمی دارد.
• از دردی پرده برمی دارد که از آسمان نازل نشده و دستپخت ترفندآمیز طبقه حاکمه بین المللی است.
• چنین شعری در این واویلا، بالاخره بهتر از هیچ است.
• عمر شاعر دراز باد.
• ولی ـ اگر شاعری حسن نیت داشته باشد ـ توجه به نکات زیر ضروری است:
1
• اولا در واکنش به ابتذال، هنر نه توصیف اوبژکتیف خشک و خالی ابتذال، بلکه مقاومت و سازماندهی مقاومت در مقابل ابتذال است!
2
• ثانیا، علاوه بر این، و قبل از این، پرهیز از تولید، بازتولید، تکثیر و ترویج ابتذال است.
• به عبارت صریحتر، خودداری از ریختن آب به آسیاب ابتذال و ابزورد و پوچی و نیهلیسم است!
3
• ثالثا باید دانست که این روند و روال، چیزی سرنوشتی (فاتال) و ناگزیر از جنس توفان و زلزله و آتشفشان و دیگر بلایای طبیعی نیست که بنی بشر نتواند بر ضد آن کاری کند.
• بلکه چیزی اجتماعی است.
• یعنی مصنوع طبقه ای اجتماعی است که «قلم از قضای روزگار بدستش است.»
• بر ضد چیزها و پدیده های اجتماعی می توان بطور اجتماعی واکنش نشان داد، سدی از روشنگری در مقابل شان برپا داشت و تغییرشان داد.
• شعور اجتماعی در جامعه و جهان طبقاتی ـ در تحلیل نهائی ـ طبقاتی است.
شعور اجتماعی کاذب را اما می توان با شعور اجتماعی اصیل و انقلابی جایگزین ساخت.
با پوزش
پایان
با پوزش
پایان
بنظرم اشعار یاس اور ونفی هر پدیدهایی دردی رادوا نمیکند از امید بگو جوانی هنرداری هنرمندانه پا بمیدان شادیها گذار از زندگی رنگین کمانها بسازودستهارا بسویش فرا بخوان
پاسخحذفایده و اندیشه پیشنهادی ناهید عزیز ایده و اندیشه خوبی است.
پاسخحذفولی مسئله اینجا به این سادگی ها نیست.
هر کس در تار (شبکه) ضخیمی از مناسبات طبقاتی زندگی می کند و زندگی اش را در شعر و نقاشی و موزیک و غیره خود منعکس می کند.
طبقات اجتماعی فردامند فقط می توانند امیدمند باشند، نه طبقات اجتماعی فردا و بی دورنما.
به همین دلیل است که آثار هنری آئینه مناسبات طبقاتی جامعه و جهان اند.
از شعر هر کس و از نقاشی و موزیک و غیره هرکس می توان به پایگاه طبقاتی او پی برد.
جوانی و پیری شاید نقش اندکی به عهده داشته باشند، ولی نه نقش تعیین کننده ای.
زنده باشید