تئولوگ پروتستانی
فیلولوگ کهن
تئوریسین دولتی
سیاستمدار کلیسائی
پداگوگ
مترجم آثار افلاطون به آلمانی
مؤسس هرمه نویتیک نوین
پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین
فیلولوگ کهن
تئوریسین دولتی
سیاستمدار کلیسائی
پداگوگ
مترجم آثار افلاطون به آلمانی
مؤسس هرمه نویتیک نوین
پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین
• پرسونالیسم (شخص گرائی) یک واژه لاتینی است.
1
• پرسونالیسم عنوانی است برای اعتقاد به خدای شخصی (ته ئیسم) که که توسط اشلایرماخر مطرح و از سوی گوته و فویرباخ مورد استفاده قرار گرفته است.
• پرسونالیسم در مغایرت با پانته ئیسم (همه خدائی) قرار دارد.
• مراجعه کنید به ته ئیسم، پانته ئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
• پرسونالیسم عنوانی است برای فرمی از فلسفه ایدئالیستی ـ ذهنی، آگنوستیسیستی و شدیدا مذهبی بورژوائی واپسین.
• مراجعه کنید به اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)، ایدئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
• پرسونالیسم اغلب در قرابت با مذهب پروتستانی بوده است.
4
• پرسونالیسم عمدتا در سه فرم زیر مطرح بوده است:
الف
رالف تیلر فله وینگ (1871 ـ 1960)
کشیش، فیلسوف، پروفسور امریکائی
نماینده پرسونالیسم امریکائی (همراه با برایتون، هوکینگ)
• در ایالات متحده آمریکا ـ بمثابه فرقه ای از پراگماتیسم ـ به نمایندگی باون و اکنون برایتمن، هوکینگ، فله ولینگ
• مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
• در آلمان ـ بمثابه آموزش پسیکولوژیکی ـ پداگوژیکی (روانشناسنه ـ تربیتی) ـ به نمایندگی اشترن و پرسونالیسم انتقادی
ت
• در فرانسه ـ بمثابه فرقه ای از اگزیستانسیالیسم مسیحی به نمایندگی مونیه ر، لوسن، بردژاژف
• مراجعه کنید به اگزیستانسیالیسم مسیحی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
• در کانون توجه کلیه فرم های پرسونالیسم مفهوم «پرسون» (شخص) قرار دارد:
الف
• شخص در پرسونالیسم به عنوان فرد واقعی انسانی بکار نمی رود.
ب
• شخص در پرسونالیسم به عنوان یک معیار اجتماعی ـ تاریخی بکار نمی رود.
ت
• شخص در پرسونالیسم به مثابه موجودیتی روحی بکار می رود، که بر پایه فعالیت درونی خویش عمل و ارزیابی می کند.
پ
• شخص به این معنا، علت اولیه کل واقعیت طبیعی و اجتماعی تلقی می شود.
6
• بدین طریق واقعیت عینی از دیدگاه پرسونالیسم در آخرین تحلیل عبارت است از همبودی از «اشخاص» («ارواح ») که دارای اراده و خودآگاهی اند.
• در جهان بینی دکتر شریعتی نیز ایده ای شبیه بدان یافت می شود.
7
• در قاموس پرسونالیسم، «عالی ترین شخص» خدا ست:
• خدا بمثابه انسان واره خالق واقعیت.
8
• در قاموس پرسونالیسم، طبیعت حلقه واسط میان انسان و خدا ست و همزمان نشانگر مؤثریت «عالی ترین شخص»
9
• پرسونالیسم بطور کلی در متافیزیک افکاری را از ایدئالیسم عینی به عاریه می گیرد.
10
• خصلت ایدئالیستی ـ ذهنی و گرایش اگنوستیسیستی پرسونالیسم آمریکائی را می توان در تئوری شناخت آن با سمتگیری پوزیتیویستی باز شناخت.
11
• در پرسونالیسم امریکائی، تفکر انعکاس واقعیت عینی نیست، بلکه واکنش صرف نسبت به چیزها و ابزار عمل است.
12
• درکانون استدلال پرسونالیسم آمریکائی عرصه های زیرقرار دارند:
الف
• تاریخب
• جامعه شناسیت
• اخلاقپ
• مذهب.13
• بدین طریق، گرایش سیاسی ارتجاعی و علم ستیز پرسونالیسم آشکار می گردد :
الف
• در قاموس پرسونالیسم امریکائی، دینامیسم (پویائی) تاریخ عمدتا ناشی از عمل مبتنی بر خواست و اراده صرف «اشخاص» همیشه همان قلمداد می شود.
ب
• توسعه و تکامل اجتماعی بالنده و بی وقفه مورد انکار قرار می گیرد.
ت
• پیشرفت در تاریخ مورد انکار قرار می گیرد.
پ
• عملکرد قوانین عینی اجتماعی مورد انکار قرار می گیرد.
ث
• قابل شناسائی بودن حوادث اجتماعی مورد انکار قرار می گیرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر