انسان همیشه بطور مشخص وجود داشته است و فضایل کذائی انسانی عام چه بسا
یا فضایل طبقات حاکمه بوده اند و یا وسیله ای در دست طبقات حاکمه برای عوامفریبی!
یا فضایل طبقات حاکمه بوده اند و یا وسیله ای در دست طبقات حاکمه برای عوامفریبی!
رضا افضلی
تصویرگریِ نادر نادرپور
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
رضا افضلی
تحلیلی از شین میم شین
نادرپور در دنبالۀ سخنِ خود باز هم به تعهّد در شعر می پردازد و می گوید:
« اگر منظور از تعهّد، پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی باشد، ناچار با رسالت شعر- که درهم شکستن دیوارهای زمان و دست یافتن به جاودانگی- است مغایرت دارد.
اما اگر غرض از«تعهّد» توجه به مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان است، به اعتقاد من شعر اصیل فارسی همیشه متعهّد بوده است و خواهد بود.
(18 /هفت)
نادرپور
« اگر منظور از تعهّد، پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی باشد، ناچار با رسالت شعر- که درهم شکستن دیوارهای زمان و دست یافتن به جاودانگی- است مغایرت دارد.
تصویرگریِ نادر نادرپور
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
رضا افضلی
تحلیلی از شین میم شین
نادرپور در دنبالۀ سخنِ خود باز هم به تعهّد در شعر می پردازد و می گوید:
« اگر منظور از تعهّد، پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی باشد، ناچار با رسالت شعر- که درهم شکستن دیوارهای زمان و دست یافتن به جاودانگی- است مغایرت دارد.
اما اگر غرض از«تعهّد» توجه به مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان است، به اعتقاد من شعر اصیل فارسی همیشه متعهّد بوده است و خواهد بود.
(18 /هفت)
نادرپور
« اگر منظور از تعهّد، پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی باشد، ناچار با رسالت شعر- که درهم شکستن دیوارهای زمان و دست یافتن به جاودانگی- است مغایرت دارد.
• نادرپور با این رهنمود ایدئولوژیکی مستور، دست به ریشه می برد.
• او بلحاظ فلسفی چه می کند؟
• وقتی کسی شعرای جامعه را از «پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی» نهی می کند و آن را مغایر با تعهد می داند، بلحاظ فلسفی دیالک تیک خاص و عام را تخریب می کند، در خانه مشخص و ملموس خاص را به روی خواننده شعر می بندد و دروازه عام مجرد و انتزاعی نامرئی را به رویش می گشاید و بلافاصله عام را از نو تعریف و عملا تحریف می کند.
• مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• اما بدون پرداختن به خاص مشخص ملموس هرگز نمی توان کسی را قانع کرد و ضرورت اندیشیدن به عام مجرد و نامرئی را اثبات نمود:
• بدون توضیح درد مشخص مثلا سر درد، بدون عکسبرداری از سر و نشان دادن علت سر درد در عکس، هیچ پزشکی نمی تواند ابتلای بیمار به سرطان مغز را به او حالی کند و ضرورت بی چون و چرای عمل جراحی را خاطرنشان شود.
• نادرپور هشیارتر از این است که به این حقیقت امر واقف نباشد.
• نادرپور شاعری خودآگاه است.
• نادرپور به منافع طبقاتی خویش کاملا آگاه است و بهتر از هرکس می داند که برای گذار به عمل جراحی نجات بخش، برای بسیج توده و انجام انقلاب اجتماعی تحول بخش «پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی» از نان شب نیز واجب تر است.
• بدون گذر از خطه خاص نمی توان به عالم عام رسید.
• بدون توجه به تجارب روزمره و حوادث بظاهر پیش پا افتاده و بی ارزش، هرگز نمی توان به راه حل نهائی اندیشید و برای تحقق آن تدارک مادی و معنوی لازم را دید.
• برای نیل به کعبه آمال (عام) باید از بیابان «مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی» گذشت.
• هر شاعر رئالیست بی غرض ـ حتی ـ نمی تواند به تجارب روزمره بی اعتنا باشد.
• مثال نمونه وار در این زمینه، شعری از خود رضا افضلی است، تحت عنوان «نهد از فقر طفلش را سرِ راه!»
• چگونه می توان از «مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان» دم زد و به فجایع مردافکن جهنم جامعه طبقاتی بی اعتنا بود!
نادرپور
اما اگر غرض از«تعهّد» توجه به مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان است، به اعتقاد من شعر اصیل فارسی همیشه متعهّد بوده است و خواهد بود.
اما اگر غرض از«تعهّد» توجه به مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان است، به اعتقاد من شعر اصیل فارسی همیشه متعهّد بوده است و خواهد بود.
• نادرپور پس از اعلام مغایرت «پرداختن به مسایل زودگذر سیاسی و حوادث روزانۀ اجتماعی» با تعهد، به بازتعریف تعهد از موضع طبقاتی ارتجاعی خویش می پردازد:
• پس از اثبات هرزگی مادر و خواهر و زن همسایه، بلافاصله به اثبات پاکدامنی مادر و خواهر و همسر خویش می پردازد.
• روند و روال همیشگی هم همین است!
• بدون نفی چیزی، اثبات چیزی دیگر محال است!
• نفی و اثبات همیشه دست در دست با هم می روند.
• دیالک تیک اثبات و نفی!
• مراجعه کنید به دیالک تیک پیوست و گسست در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
نادرپور
غرض از«تعهّد» توجه به مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان است.
غرض از«تعهّد» توجه به مواضع تاریخی و فضایل اساسی انسان است.
• این تعریف سرتاپا مبهم و غیرقابل فهم نادرپور از به اصطلاح «تعهد» است.
• ما به مفاهیم ایشان نظری می افکنیم:
• «مواضع تاریخی انسان» و «فضایل اساسی انسان»
1
مفهوم «مواضع تاریخی انسان»
مفهوم «مواضع تاریخی انسان»
• توجه به مواضع تاریخی انسان به چه معنی است؟
• مواضع یعنی جایگاه ها، سنگرها، جبهه ها!
• جبهه های تاریخی مورد نظر نادرپور چه بوده اند که توجه به آنها به معنی تعهد است؟
• ما که اهل حدس و گمان نیستیم تا به ترفندی منظور ایشان را درک کنیم.
• شاید روزی تصادفا به کشف این معما نایل آییم.
• آنچه بی تردید می دانیم این حقیقت امر است که مفهوم «مواضع تاریخی انسان» را نادرپور به عنوان بدیلی برای مفهوم «مواضع طبقاتی انسان ها» به خدمت می گیرد.
• اینجا دو ترفند تئوریکی ـ ایدئولوژیکی به خدمت گرفته می شود:
الف
مفهوم «مواضع تاریخی انسان»
• نادرپور دیالک تیک خاص و عام را به شکل دیالک تیک مواضع طبقاتی انسان ها و مواضع تاریخی انسان انتزاعی و کلی بسط و تعمیم می دهد و بلافاصله آن را درهم می شکند، خاص را دور می اندازد و عام را با هلهله و هورا به تخت می نشاند.مفهوم «مواضع تاریخی انسان»
• باور نمی توان کرد که طرف طرفدار سینه چاک انسان کلی و عام و انتزاعی است و برای انسان های واقعا موجود تره هم خرد نمی کند.
• بازی عوامفریبانه بورژوازی با عام ناملموس نامرئی و انتزاعی سابقه ای دیرین دارد.
ب
مفهوم «مواضع تاریخی انسان»
مفهوم «مواضع تاریخی انسان»
• نادرپور با این مفهوم، به رعایت اکید دیالک تیک اثبات و نفی می پردازد.
• هشیاری تئوریکی (فلسفی) و بلوغ تاکتیکی ـ ایدئولوژیکی نادرپور ستایش انگیز است.
• ایشان بی آنکه حتی ردپائی به جا نهند، بی آنکه حتی نامی از مفهوم «مواضع طبقاتی انسان های مشخص» ببرند، به نفی غیرمستقیم آن نایل می آیند و به اثبات بدیل آن، یعنی «مواضع تاریخی انسان کلی و عام و انتزاعی» نیز به همین سان.
• مواضع تاریخی انسان انتزاعی و کلی و عام را نمی توان حتی تصور کرد، توضیح و فهم و تفهیم آن، پیشکش!
• انسان بیش از دو هزار سال است که در جهنم جامعه طبقاتی بسر می برد و شقه شقه شده است.
• جامعه طبقاتی به کشتارگاه بیشتر شبیه است تا به همبود.
• در جامعه طبقاتی، هر طبقه اجتماعی موضع حاص خود را کنده و سنگر گرفته است.
• با بهترین و والاترین نیات خیر نیز نمی توان برای انسان جامعه طبقاتی موضع تاریخی واحدی اختراع کرد.
• یکی دیگر از معانی و پیش شرط های اصیل تعهد ـ بزعم نادرپور ـ توجه به فضایل اساسی انسان است.
• کدام انسان؟
• انسان ایدئال انتزاعی هنوز از مادر نزاده است تا فضایل اساسی داشته باشد و توجه بدان تعهد نامیده شود.
• انسان همیشه بطور مشخص وجود داشته است و فضایل کذائی انسانی عام چه بسا یا فضایل طبقات حاکمه بوده اند و یا وسیله ای در دست طبقات حاکمه برای عوامفریبی.
• منظور نادرپور از فضایل اساسی انسان ـ احتمالا ـ خوی و خصال اشرافیت دیرآشنا ست.
• بورژوازی واپسین و معاصر دیری است که همه خصائل و فضایل خصم خود را از آن خود کرده و ایدئولوگ های سرسپرده بورژوازی به تجلیل و تقدیس صفات اشرافیت فئودالی کمر بسته اند.
رمان ها و فیلم هائی که جایزه باران می شوند، عمدتا در این راستا بوده اند و هستند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر