شین میم شین
سعدی
(گلستان، باب دوم، ص 64 ـ 65)
عالم، آن کس بود که بد نکند
نه، بگوید به خلق و خود نکند
• معنی تحت اللفظی بیت:سعدی
(گلستان، باب دوم، ص 64 ـ 65)
عالم، آن کس بود که بد نکند
نه، بگوید به خلق و خود نکند
• دانشمند کسی است که کار بد انجام ندهد!
• دانشمند کسی نیست که دیگران را امر به معروف کند، ولی خود به رهنمود خود جامه عمل نپوشاند.
• برای درک ژرف منظور سعدی، بهتر است که به کشف شناخت افزار دیالک تیکی ئی نایل آییم که او برای بیان منظور خود به خدمت گرفته است.
1
• سعدی در این بیت از سوئی، دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک امر به معروف و عمل به معروف (کار نیک) بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را ـ بدرستی ـ از آن پراتیک (عمل به معروف) می داند .
• در هر صورت حق با سعدی است:
• عالم بی عمل، شیاد است و عوامفریب.
• اما این واقعیت امر نشانه فساد ایدئولوگ های فاسد و عوامفریب، در لباس علما نیز است و نوعی انتقاد نا خودآگاه از وضع موجود است.
• دیالک تیک تئوری و پراتیک یکی از مهمترین شناخت افزارهای فلسفه علمی است.
• مراجعه کنید به دیالک تیک تئوری و پراتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
عالم، آن کس بود که بد نکند
نه، بگوید به خلق و خود نکند
عالم، آن کس بود که بد نکند
نه، بگوید به خلق و خود نکند
• سعدی در این بیت، از سوی دیگر دیالک تیک انتقاد اجتماعی و انتقاد از خود را ـ البته در فرم مثبت آن ـ به شکل دیالک تیک امر به معروف و عمل به معروف بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن انتقاد از خود (عمل به معروف) می داند.
• خطر این طرز تفکر در آن است که دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی به دیالک تیک واره همه چیز و هیچ تحریف شود.
• سعدی و بویژه حافظ در این زمینه تلاش وافر به خرج داده اند.
سعدی
(گلستان، باب دوم، ص 61)
هر که عیب دگران، پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
(گلستان، باب دوم، ص 61)
هر که عیب دگران، پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
• سعدی در این بیت، علیرغم اینکه هشداری به خواننده می دهد، انتقاد اجتماعی را با عیبگوئی (غیبت) یکسان تلقی می کند و نتیجتا به تقبیح ضمنی و مسکوت آن می پردازد.
• چون تمیز غیبت از انتقاد اجتماعی واقعا دشوار است.
حافظ
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو:
«بسوز که مهدی دین پناه رسید»
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو:
«بسوز که مهدی دین پناه رسید»
• حافظ در این بیت، صوفی را به الحاد و دروغگوئی متهم می کند.
• ظاهرا صوفی به انتقاد اجتماعی (انتقاد از دربار) پرداخته است.
در حالی که حافظ خودش کاری جز تخریب اعتبار اهل تصوف و تدین و تقوا ندارد که در ان زمان احتمالا نطفه های اوپوزیسیون ضد فئودالی محسوب می شدند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر