کدام چپ؟
کمونیسم یا سوسیال دمکراسی؟
پاسخ مثبت به دعوت رفیق احمد فرهادی
برای بحث در باره دشواری های بر آمد چپ ایران
در رابطه با مقاله ایشان تحت عنون
«راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ»
عیسی صفا
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
مضمون این فردگرایی رد نقش دولت در اقتصاد و حمایت های اجتماعی بود.
یک ضرب المثل فرانسوی می گوید:
« هیچ کس به آدم، به اندازه خودش خد مت نخواهد کرد».
سرمایه داران نولیبرال از سال های ۱۹٨۰ با تراشیدن دایمی نقش دولت در اقتصاد و امور اجتماعی خود بیش از پیش در صحنه اول تمام تصمیم گیریها ی مهم قرار گرفتند.
انقلاب انفورماتیک در همین دوره به کمک نولیبرالیسم شتافته و بطور چشم گیری بر سود آوری سرمایه افزود.
هیچ سیاست اقتصادی نمی تواند بدون ابزارهای حقوقی ، سیاسی ، نظامی ، انتظامی و ایدئولوژیک دوام بیاورد.
سرمایه داری نولیبرال برای تضعیف نقش دولت می بایست ضرورت « سیاست» بطور کلی را درهم کوبد.
سیاست در عصر مدرن، یعنی اراده جمعی، می بایست تابع کامل قدرت بنگاه های مالی و اقتصادی قرار می گرفت.
سرمایه دار نولیبرال در حالیکه در ظاهر خود را رها از هر نوع قید و بند ایدیولوژیک نشان می داد ، اما در پشت پرده جنگ مهیب ایدلوژیکی را علیه مخالفان خود سازمان می داد.
سرمایه داری، نولیبرالیسم را به مذهب نوینی تبدیل می کرد.
مذهبی جهانشمول علیه هرگونه تفکر و مقاومت جمعی و سیاسی.
در یکی از تحقیقاتی که پارلمان اروپای واحد در مورد عدم استقبال مردم از انتخابات سیاسی در کشورهای اروپا انجام داده بود به این نتیجه رسیده بود که مردم فکر می کنند که با سیاست نمی توان اقتصاد را تغییر داد.
شکست اردوگاه سوسیالیستی در دوره سرمایه داری پیروزمند نولیبرال رخ داد.
فوکویاما پایان تاریخ را اعلام کرد.
یعنی پایان ایدیولوژی تغییر انقلابی جهان را.
هدف سرمایه داری نولیبرال
تبدیل «شهروندان» جهان به «مصرف کنندگان و مشتریان» بی حق و حقوق و بی هویت است!
پایان
کمونیسم یا سوسیال دمکراسی؟
پاسخ مثبت به دعوت رفیق احمد فرهادی
برای بحث در باره دشواری های بر آمد چپ ایران
در رابطه با مقاله ایشان تحت عنون
«راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ»
عیسی صفا
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
مضمون این فردگرایی رد نقش دولت در اقتصاد و حمایت های اجتماعی بود.
یک ضرب المثل فرانسوی می گوید:
« هیچ کس به آدم، به اندازه خودش خد مت نخواهد کرد».
سرمایه داران نولیبرال از سال های ۱۹٨۰ با تراشیدن دایمی نقش دولت در اقتصاد و امور اجتماعی خود بیش از پیش در صحنه اول تمام تصمیم گیریها ی مهم قرار گرفتند.
انقلاب انفورماتیک در همین دوره به کمک نولیبرالیسم شتافته و بطور چشم گیری بر سود آوری سرمایه افزود.
هیچ سیاست اقتصادی نمی تواند بدون ابزارهای حقوقی ، سیاسی ، نظامی ، انتظامی و ایدئولوژیک دوام بیاورد.
سرمایه داری نولیبرال برای تضعیف نقش دولت می بایست ضرورت « سیاست» بطور کلی را درهم کوبد.
سیاست در عصر مدرن، یعنی اراده جمعی، می بایست تابع کامل قدرت بنگاه های مالی و اقتصادی قرار می گرفت.
سرمایه دار نولیبرال در حالیکه در ظاهر خود را رها از هر نوع قید و بند ایدیولوژیک نشان می داد ، اما در پشت پرده جنگ مهیب ایدلوژیکی را علیه مخالفان خود سازمان می داد.
سرمایه داری، نولیبرالیسم را به مذهب نوینی تبدیل می کرد.
مذهبی جهانشمول علیه هرگونه تفکر و مقاومت جمعی و سیاسی.
در یکی از تحقیقاتی که پارلمان اروپای واحد در مورد عدم استقبال مردم از انتخابات سیاسی در کشورهای اروپا انجام داده بود به این نتیجه رسیده بود که مردم فکر می کنند که با سیاست نمی توان اقتصاد را تغییر داد.
شکست اردوگاه سوسیالیستی در دوره سرمایه داری پیروزمند نولیبرال رخ داد.
فوکویاما پایان تاریخ را اعلام کرد.
یعنی پایان ایدیولوژی تغییر انقلابی جهان را.
هدف سرمایه داری نولیبرال
تبدیل «شهروندان» جهان به «مصرف کنندگان و مشتریان» بی حق و حقوق و بی هویت است!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر