سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 11 ـ 15)
به فرمانبران بر، شه دادگر
پدروار خشم آورد بر پسر
شین میم شین
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 11 ـ 15)
به فرمانبران بر، شه دادگر
پدروار خشم آورد بر پسر
شین میم شین
• معنی تحت اللفظی بیت:
• شاه دادگر بر فرمانبران به همان سان خشم می آورد که پدر بر پسر.
1
• سعدی در این بیت، دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک شاه و فرمانبر از سوئی و دیالک تیک پدر و پسر از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد و میان آندو دیالک تیک ماهیتا متفاوت علامت تساوی می گذارد.
• آن سان که به چرخش چشمی، شاه ـ به مثابه نماینده سیاسی و حتی طبقاتی فئودالیسم ـ نخست دادگر و سپس پدر توده های مولد و زحمتکش جا زده می شود.
• سعدی همیشه با یک تیر چند نشان می زند:
• از سوئی به مثابه ایدئولوگ فئودالیسم به شاه رهنمود می دهد:
• رهنمود دادگری نسبت به خلق!
• رهنمود پدروارگی نسبت به توده!
• اما همزمان شاه را به مثابه دادگر و پدر به خورد توده می دهد.
• وقتی از زهر ایدئولوژیکی در آثار سعدی سخن می گوییم، منظورمان همین ترفندها ست.
• خواننده اگر به تئوری رهائی بخش مسلح نباشد، به آسانی آب خوردن به تور ایدئولوژیکی سعدی می افتد و راه نجات از ان نمی یابد.
• تردیدی نیست که در جامعه بشری به هیرارشی (سلسله مراتب) نیاز مبرم است.
• چرا؟
• برای اینکه جامعه بدون تقسیم کار و سازماندهی کارها نمی تواند ادامه حیات یابد.
• حتی میان جانوران، نوعی هیرارشی وجود دارد.
• ولی هیرارشی داریم تا هیراشی.
• تقسیم کار چیزی است و امتیازات اجتماعی و طبقاتی چیز دیگری است.
• در روند تقسیم کار یکی می تواند فونکسیون رهبری گروهی را به دست گیرد، بدون اینکه بالاتر از بقیه اعضای گروه تلقی شود.
• چه بسا پس از مدتی مصلحت در آن دیده می شود که جای خود را به یکی دیگر از اعضای گروه دهد.
• رابطه شاه با توده اما رابطه مبتنی بر تقسیم کار صرف نیست.
• رابطه طبقه حاکمه ستمگر و استثمارگر با طبقه محکوم به استثمار و ستم است و هرگز نمی توان با رابطه پدر و پسر یکسان تلقی کرد.
• رابطه پدر و پسر رابطه ای غریزی و مبتنی بر عشق پابرجای نیرومندی است.
2
• سعدی در این بیت، ضمنا دیالک تیک بیم و امید را به شکل دیالک تیک خشم و رحم شاه نسبت به خلق بسط و تعمیم می دهد و با دیالک تیک قهر و مهر پدر نسبت به پسر یکسان تلقی می کند.
• قطب تعیین کننده دیالک تیک بیم و امید اما تعیین نمی شود.
• به نظر سعدی شاه دادگر باید دیالک تیک بیم و امید را همانطور در حق فرمانبران به مورد اجرا بگذارد، که پدر در حق پسر به مورد اجرا می گذارد.
سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 14)
چو نرمی کنی، خصم گردد دلیر
و گر خشم گیری، شوند از تو سیر
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 14)
چو نرمی کنی، خصم گردد دلیر
و گر خشم گیری، شوند از تو سیر
• به نظر سعدی، اگر شاه دادگرمظهر رحم باشد، خصم دلیر می شود و اگر مظهر خشم باشد، دوستان از او سیر می شوند.
• پس چاره ای جز دیالک تیک رحم و خشم نیست.
• عظمت درک دیالک تیکی سعدی از همین حکم برملا می گردد:
• سعدی در اندرز به شاه، رعایت اکید دیالک تیک را توصیه می کند و شباهت غریبی بلحاظ اسلوبی به لنین پیدا می کند.
• سعدی اکیدا قدغن می کند که یکی از لنگه های جفت دیالک تیکی عمده شود و جفت دیگر فراموش گردد.
• رحم عمده شود و خشم فراموش گردد و یا بر عکس!
به چنین حکیم دیالک تیکی اندیشی فقط می توان فخر کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر