درنگی
از
شین میم شین
گفتم:
«آهندلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی»
سعدی
سیاوش کسرایی
(مهر ۱۳۶۲)
جوانی را ز کف دادم به عشق آبرومندی
چه باشد گر که پیری را به می، ننگی کنم چندی
فراخی بود ـ چون دریا ـ مرا در دست و در سینه
چو تنگی می رسد ـ چون دره ها ـ تنگی کنم چندی
سمند چابک رهوار بودم، پهلوانان را
ز پا افتاده ام، بگذار تا لنگی کنم چندی
معنی تحت اللفظی:
جوانی ام را فدای نام کردم، اگر پیری را فدای ننگ کنم،
آسمان که به زمین نمی آید.
شبیه دریا دست و سینه ام باز و پهناور بود.
حالا که ایام تنگی است، می خواهم بسان دره ها تنگدستی و تنگدلی پیشه کنم.
اسب تندپایی زیر ران پهلوانان بودم.
اکنون پیر شده ام، بگذار لنگ لنگان بروم.
۱
جوانی را ز کف دادم به عشق آبرومندی
چه باشد گر که پیری را به می، ننگی کنم چندی
سیاوش
در این بیت شعر
دیالک تیک نو و کهنه
را
به شکل دیالک تیک جوانی و پیری بسط و تعمیم می دهد
و
دیالک تیک نام و ننگ
را
برای تشریح بیوگرافی خود به خدمت می گیرد.
نام و ننگ از مفاهیم مهم فردوسی است و فردوسی برای سیاوش اوتوریته کلاسیک بی همتایی است.
سیاوش
شاهنامه را بهتر از کف دستش می شناسد.
روی مفاهیم اخلاقی نام و ننگ باید کار کرد.
محتوای فلسفی این مفاهیم اما به مراتب غنی تر از حیطه اخلاق است.
مراجعه کنید
به
جهان بینی فردوسی
(۱ ـ ۴۷)
http://hadgarie.blogspot.com/2019/03/blog-post_19.html
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5760
۲
فراخی بود ـ چون دریا ـ مرا در دست و در سینه
چو تنگی می رسد ـ چون دره ها ـ تنگی کنم چندی
سیاوش
در این بیت شعر،
دیالک تیک های زیر را برای بیان نظر به خدمت می گیرد:
دیالک تیک دره و دریا
دیالک تیک گشاد و تنگ
(دیالک تیک فراخی و تنگی)
دیالک تیک دست و سینه
(دیالک تیک دست و دل، عمل و اندیشه)
را.
۳
سمند چابک رهوار بودم، پهلوانان را
ز پا افتاده ام، بگذار تا لنگی کنم چندی
سیاوش
در این بیت آخر این شعر،
برای تشریح فونکسیون خود، دیالک تیک های زیررا به خدمت می گیرد:
دیالک تیک سمند و اسب
دیالک تیک چابک و کند
دیالک تیک رهوار و لنگ
دیالک تیک سمند و سوار
را.
سیاوش خود را سمندی زیر ران پهلوانان توده و حزب توده تصور و تصویر می کند.
فونکسیون سیاوش
معرفی پهلوانان توده به توده بوده است.
به نظر ما خود سیاوش بزرگترین پهلوان توده و حزب توده بوده است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر