درنگی
از
میم حجری
راز ثروت های بزرگ که علت آشکاری ندارد،
جنایتی است
که چون پاک و پاکیزه انجام یافته، فراموش شده است.
( ص ۱۱۳)
بالزاک
در این جمله، در پی کشف دلایل و علل و منشاء انباشت ثروت کلان در قطبی از جامعه است.
منظور او از «راز» همین دلایل و علل و منشاء است
فلاکت بالزاک و شعرا و ادبای دیگر
فقر مفهومی و یا فقر فلسفی (مارکس)
است.
با مفاهیم ادبی نمی توان به تحلیل چیزی نایل آمد.
فقط می توان هارت و پورت و خودفریبی و عوامفریبی کرد و به گیجی و گمراهی خواننده و شنونده لاطائلات خود افزود.
درست به این دلیل،
بالزاک «راز» انباشت ثرورت در قطبی از جامعه را جنایت می داند.
بالزاک
جنایت را هم به دو دسته پاک و کثیف طبقه بندی می کند.
منشاء انباشت ثروت به نظر او جنایت پاک و پاگیزه و تر و تمیز است و نه کثیف.
جنایت چیست؟
جرم و جنایت یک مفهوم حقوقی ـ قضایی و اتیکی ـ اخلاقی است.
یعنی
جرم و جنایت و تبهکاری مثلا قتل و جرح و غیره
چیزهایی روبنایی اند.
یعنی
معلول زیربنای اقتصادی اند.
آنچه که از دید بالزاک، جرم و جنایت محسوب می شود،
اعمالی اند که مغایر با قوانین و منافع طبقه اجتماعی فئودال اند.
جنایت
در هر نظام جامعتی خودش معلول علل مادی و معیشتی و فکری و فرهنگی است.
یعنی
جنایت
معلول علل اوبژکتیو و سوبژکتیو است.
مثال:
۶
علل اجتماعی اصلی جنایت (تبهکاری) در نظام جامعتی امپریالیستی
را استثمار انسان به وسیله انسان و پیامدهای زیر ناشی از آن تشکیل می دهند:
۱
اخلاق زدایی
(نیهلیسم اخلاقی)
۲
هراس حیاتی (اگزیستانسیال)
۳
اضطرار و ذلت
۴
آسوسیالیته (ضدیت اجتماعی)
۵
سودجویی بی رحمانه
۶
سخت ترین فرم مبارزه رقابتی
۷
قساوت و خشونت و وحشیت در روابط انسانی
این بدان معنی است که بالزاک از معلولی روبنایی، علت العللی برای انباشت ثروت و سرمایه می سازد.
یعنی
دیالک تیک علت و معلول را وارونه می سازد
و
با تکیه بر معلول (جرم و جنایت) به توضیح علت (انباشت ثروت و سرمایه) می پردازد.
یعنی
شیپور روشنگری را از سر گلادش می زند.
امپریالیسم
هم امروزه همان کار بالزاک را می کند.
امپریالیسم
سیاستمداران جوامع امپریالیستی و حتی سوسیالیستی
را
مشتی جانی و تبهکار جا می زند.
مراجعه کنید
به
فیلم «روزی امریکایی وجود داشت.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر