۱۴۰۳ آذر ۲, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۰۹)

     

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت سوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۴ ـ ۸۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

۱

چنین نقل دارم ز مردان راه

فقیران منعم، گدایان شاه

معنی تحت اللفظی:

مردان راه که فقرای ثروتمند و گدایان شاه واره اند، گفته اند:

 

 

سعدی

 از این جازدن باطل به جای حقیقت،

 تئوری خود را اثبات شده تلقی می کند و به صدور رهنمودهای گمراه کننده خود می پردازد:

 

 

طلبکار باید صبور و حمول

که نشنیده ام کیمیاگر ملول

 

چه زرها به خاک سیه در کنند

که باشد که روزی مسی زر کنند

معنی تحت اللفظی:

طلبکار باید بسان کیمیاگر (شیمیست)

اهل صبر و تحمل باشد و نه اهل عجله و اندوه.

کیمیاگر

یک عالمه طلا بر باد می دهد تا بلکه روزی مس را طلا کند.

  

سعدی

 در این دو بیت شعر،

 دیالک تیک رنج و گنج را مسخ و مثله و مخدوش می کند و آن را به شکل دیالک تیک صبر و تحمل و توفیق در می آورد.

تحمل رنج، اکنون ازهرگونه تلاش مثبت انسانی تهی می شود و به شکل تحمل انفعالی گرسنگی، تشنگی، درد، سرما و گرما در می آید.

سعدی از لحاظ فلسفی، در دیالک تیک اوبژکت ـ  

سعدی به لحاظ فلسفی، در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت، سوبژکت را در اوبژکت ذوب و منحل می کند و برای دیالک تیک یاد شده فاتحه ای بلند می خواند.

 

سوبژکت (مرد راه) سعدی،

 اکنون از هر خاصیتی مبرا و بری است و هیچ فرقی با اوبژکت های عادی، از قبیل سنگ و شن و در و دیوار ندارد:

 

سنگی و گیاهی که در او خاصیتی هست

از آدمی ئی به، که در او منفعتی نیست

 معنی تحت اللفظی:

جماد و نبات خاصیت دار، بهتر از افراد بی سود و بی ثمرند.

 

سعدی اکنون باید جواب خودش را بدهد.

چگونه می توان مرد بی خاصیت و بی منفعت پستتر از سنگ و گیاه را مرد راه نام داد و دیالک تیکی از شاه و گدا و منعم و فقیر قلمداد کرد؟

بنظر سعدی، گدا باید صبور و سمج و پیگیر باشد.

این همان خصلت سگ جلوی دکه قصابی است:

تی پا خوردن مدام و از رو نرفتن.

به امید دریافت استخوانی.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر