۱۴۰۳ آذر ۷, چهارشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۳۲۴)

      

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾
[ النساء: ۱۷۱]

اى اهل كتاب، در دين خويش غلوّ مكنيد و درباره خدا جز سخن حق مگوييد.

 هر آينه عيسى پسر مريم پيامبر خدا و كلمه او بود كه به مريمش افكند و روحى از او بود.

 پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و مگوييد كه سه است.

 از اين انديشه‌ها بازايستيد كه خير شما در آن خواهد بود. 

جز اين نيست كه اللّه خدايى است يكتا. 

منزه است از اينكه صاحب فرزندى باشد.

 از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است، و خدا كارسازى را كافى است.

 در این آیه کریم، 

تفاوت تئولوژیکی (فقهی) مسیحیت با اسلام آشکار می گردد:

۱

اى اهل كتاب، در دين خويش غلوّ مكنيد و درباره خدا جز سخن حق مگوييد.

کریم

روحانیت مسیحی را از اغراق گویی راجع به عیسی مسیح منع می کند

 و به حقیقتگویی فرامی خواند.

حق در فقه اسلامی و در افکار عمومی ضمنا به معنی حقیقت به کار می رود. 


مراجعه کنید

به

حقیقت

 

https://mimhadgarie.blogfa.com/post/15367

۲

هر آينه عيسى پسر مريم پيامبر خدا و كلمه او بود كه به مريمش افكند و روحى از او بود.

کریم

اعلام می دارد که عیسی مسیح نه پسر خدا، بلکه پسر مریم بوده است.

ضمنا کلمه (روح) الهی بوده که به جسم مریم دمیده شده است (توسط جبرئیل).

در انجیل هم آمده است:

نخست کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود.

کلمه ترجمه واژه لوگوس (روح) است.

کلمه فرم مفهوم است.

خدا

مفهومی است.

 ۳

 پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و مگوييد كه سه است.

مسیحیت مدعی تثلیث اب و ابن و روح القدس (خدا، پسر خدا و جبرئیل) است

و

کریم این را نوعی بی ایمانی (کفر) قلمداد می کند.

 ۴

 از اين انديشه‌ها بازايستيد كه خير شما در آن خواهد بود.

کریم اینجا نیز به عوض اقامه دلیل تجربی، علمی و عقلی و منطقی 

استدلال پراگماتیستی می کند:

خير شما در آن خواهد بود.

یعنی

کریم میان منافع و حقیقت علامت تساوی می گذارد.

پراگماتیسم

یکی از مکاتب فلسفی امپریالیستی است که به تحریف حقیقت اختصاص دارد:

حکم حقیقی = حکمی که به نفع کسی باشد.

مراجعه کنید

به

پراگماتیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11561

 

پایان

 

۵

جز اين نيست كه اللّه خدايى است يكتا.

تردیدی نیست که خدا نه سه گانه، بلکه یگانه است.

اینجا بین مسیحیت و اسلام مرزبندی می شود. 

۶

منزه است از اينكه صاحب فرزندى باشد.

کریم

ضمنا

زاد و ولد را خاص موجودات می داند و در شأن خدا نمی داند.

۷

 از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است، و خدا كارسازى را كافى است.

کریم

برای اثبات لیاقت و خلاقیت خدا در زمینه دمیدن بااوسطه روح بر مریم  (و یا حوا و آدم)،

دارایی خدا را به رخ مسیحیان می کشد.

یعنی

میان قدرت و لیاقت و خلاقیت و ثروت رابطه دیالک تیکی برقرار می کند.

این ادعای کریم در تحلیل نهایی ماتریالیستی ـ تاریخی (مارکسیستی) است:

در دیالک تیک نان و جان و ایمان، نقش تعیین کننده از آن نان (ثروت، زیربنای اقتصادی، مناسبات تولیدی) است.

زیربنای اقتصادی تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی است.

(ماتریالیسم تاریخی)

وجود (ماده) تعیین کننده شعور (روح) است.

(ماتریالیسم دیالک تیکی)


خمینی با اعلام اینکه «اقتصاد مال خر است»، این ادعای کریم را منکر می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر