۱۴۰۳ آبان ۲۴, پنجشنبه

درنگی در شعری از احسان طبری، تحت عنوان «دو بینش» (۱۶)

 

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

دو بینش

(از اندرزنامه عمر)

درنگی

از

شین میم شین

 

امیرخسرو توسط مردان جوان احاطه شده‌است. مینیاتوری از یک نسخه خطی مجلس العشاق سروده حسین بایقرا

دوش در شعرِ امیر خسروِ فرزانه، من
دیده ام بیتی که خوشتر زین کلامِ ناب نیست:
پادشه گو خون بریز و شحنه گو گردن بزن
« بهرِ جانی ترکِ جانان، شیوه اَحباب نیست»

 معنی تحت اللفظی:

امیر خسرو گفته است:

به پادشاه بگو، خون بریزد و به جلاد بگو، گردن بزند.

شیوه حبیبان (دوستان) فدا کردن جان در راه جانان است.

 

پس از حضرت بودا و خواجه عبدالله و مولانا، 

نوبت رسیده به امیر خسرو دهلوی از هندوستان.

طبری به عوض خوداندیشی، به گرداوری و نقل پر آب و تاب آیات و احادیث و روایات و خرافات از قدمای کج و معوج می پردازد.

امروزه ۹۹ در صد «پرندگان» در فضای مجازی، پیروان طوطی وش طبری اند.

هنری جز نشخوار یاوه های این و آن ندارد.

اگر دکارت زنده بود، می گفت:

«من نمی اندیشم، پس مرده ام.»

 

ما در این ۲۴ سال یک میلیون اندیشه متعالی ترجمه و منتشر کرده ایم،

احدی اعتنایی ندارد.

همه طوطیان انترنتی

بسان طبری

دنبال این و آن فرنگی و سوری و عراقی و امریکایی و فرانسوی و روسی و غیره می گردند و خرافات آنان را با آب و تاب و هلهله و هورا منتشر می کنند.

 

صائبِ تبریزی پندی داد بی لغو و گزاف
قدرِ این پندِ کُهن نازل نمی باید گرفت:
« یا نمی باید ز آزادی زدن چون سرو، لاف
یا گره از بی بَری در دل نمی باید گرفت»

معنی تحت اللفظی:

صائب تبریزی پند ارجمندی داده است:

آزاد کسی است که مثل سرو بی ثمر باشد.

 

اولا

سرو بی ثمر نیست.

ثمر سرو فقط قابل خوردن توسط بشر نیست.

 ثانیا

سرو از سمبل های اخلاقی اشراف برده دار و فئودال انگل  و مفتخور است و نه مظهر آزادی.

ثالثا

صائب

نوحه سرا بوده است.

صائب اصلا شاعر نبوده است.

چه رسد به اینکه ناصح باشد.

خمینی و دار و دسته اش

 را 

باید نه به دلیل سرکوب دگراندیشان، بلکه به دلیل خریت باید به بازخواست کشید.

مگر فرقی بین جهان بینی طبریها و روحانیتوجود داشته است؟

اگر مطهری و مصباح و مجلسی موعظه می کردند،

 چه فرقی موعظه شان با مواعظ طبری می داشت؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر