۱۴۰۳ آذر ۱۰, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۱۳)

      

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت سوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۴ ـ ۸۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

سعدی

 برای اینکه مخاطب گیج و سردرگم نشود، معیاری عینی تحویلش می دهد، تا بهتر بتواند تصمیم بگیرد:

 

توان از کسی دل بپرداختن

که دانی که بی او توان ساختن

معنی تحت اللفظی:

پیش شرط دل کندن از کسی، امکان زندگی بدون او ست.

 

سعدی

 نخست دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را به شکل دیالک تیک زن و مرد بسط و تعمیم می دهد و بر مبنای منافع سوبژکت (مرد) به حل و فصل قضیه می پردازد:

 

اگر سوبژکت (مرد) می تواند بدون اوبژکت (زن) به زندگی خود ادامه دهد، باید خودش را از شرش خلاص کند.

ولی اگر نتواند بی او سر کند، بهتر است که دست نگه دارد، تا بعد پشیمانی نبرد.  

 

سعدی

 از سر تا پا پراگماتیست است و هومانیسم سرش نمی شود.

 

در قاموس سعدی

زن اوبژکتی بیش نیست و با قابلکه و دیگ و گاو و خر فرقی ندارد.

فقط اگر سودمند بود، باید نگهش داشت.

اینکه طلاق زن در سرنوشت کودکان چه تأثیر مخربی باقی خواهد گذاشت، زن در صورت طلاق به چه روزی خواهد افتاد، برای ایدئولوگ فئودالیسم پشیزی ارزش ندارد.

مهم مرد است و نیازهای او.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر