دکتر صدیقه وسمقی
(۱۳۴۰) 
شاعر، نویسنده، مترجم، اسلام پژوه، تحلیلگر مسایل سیاسی، اجتماعی
ساکن سوئد
استاد دانشگاه تهران
نماینده اسبق مردم تهران در نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و سخنگوی این شورا
تحصیلکرده علوم مذهبی در «حوزههای علمیه خواهران» در مدرسه شهید مطهری
دارای دکترای «فقه و مبانی اسلام» از دانشگاه تهران
درنگی
از
ربابه نون
 صدیقه وسمقی
از
روشنفکران طبقه حاکمه جنقوری اسلامی است.
از فقهای (تئولوگ های) طبقه حاکمه است که به مقام استاد دانش کاه ارتقا یافته و پس از مدتی از جناح مقتدر طبقه حاکمه به جناح منتظر طبقه حاکمه «هجرت» کرده و به اروپا (سوئد) مهاجرت کرده است.
این تازه ترین شعر او ست.
ضمنا
تنها شعری است که ما از او خوانده ایم و قصد تأمل بر روی آن را داریم:
۱
این پول نان ما ست،
که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
  که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
معنی تحت اللفظی:
پول نان ما
را
قمارباز آرزومندی
در
خرابات شام
همراه با آرزوهای گزاف (بیهوده) خود به گور می سپارد.
هم مفهوم پول نان و هم مفهوم قمار 
از 
مرکزی ترین مفاهیم صدیقه فقیهه 
در این شعر است.
جامعه بشری در قاموس صدیقه فقیهه 
قمارخانه
است
و
نه
جامعه.
چرا قمارخانه و نه چیز دیگر؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید
روی مفهوم قمار خم شد.
۲
این پول نان ما ست،
که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
   که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
قمار
حاوی خصلت فردی است و نه طبقاتی.
در تئولوژی (فقه)
افراد منفرد
افراد منفرد
وجود دارند و جامعه را تشکیل می دهند و نه طبقات و اقشار و لایه های اجتماعی.
افراد صالح و افراد طالح
(نیکوکار و تبهکار، هابیلیان و قابیلیان).
دوئالیسم صالح و طالح 
(نیکوکار و تنهکار، اخیار و اشرار)
فرمی از بسط و تعمیم دوئالیسم خیر و شر (هابیل و قابیل)
است.
صدیقه فقیهه 
  در این شعر،
 شر
را
به
مثابه قمارباز آرزومند
تحریف می کند.
صدیقه فقیهه 
ضمنا
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دوئالیسم قمارباز و ما
و 
مبارزه طبقاتی
را
به
شکل دوئالیسم برد و باخت
تحریف می کند:
قمارباز آرزومندی
(و نه طبقه حاکمه استثمارگری)
پول نان توده
را
حیف و میل می کند.
هم آرزوی های گزاف خود را به گور می سپارد و هم پول نان توده را.
صدیقه فقیهه 
ضمنا
خود
را
نه
عضو و جزو طبقه حاکمه
بلکه عضو و جزو توده جا می زند
بی آنکه از توده نامی ببرد.
۳
این پول نان ما ست،
که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
 که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
صدیقه فقیهه 
بدین طریق و با این ترفند،
مبارزه طبقاتی
را
قمار 
جا می زند
و
به
عوامفریبی ضمنی مبادرت می ورزد.
توده و طبقات و اقشار و لایه های اجتماعی
بدین طریق
از
میدان مبارزه بیرون انداخته می شوند
و
مبارزه طبقاتی
به
مثابه لکوموتیو قطار تاریخ
ماستمالی و فراموش می شود.
جای طبقات اجتماعی
را
نخبه های منفرد ماورای طبقاتی و بی تعلق طبقاتی (قماربازان، عناصری از لومپن پرولتاریا) می گیرند.
عوامفریبی سیستماتیک
به همین می گویند.
۴
این پول نان ما ست،
که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
 که در ویرانه های دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،
دفن می شود.
مفهوم تحمیقی و تحریفی دیگر صدیقه فقیهه،
پول نان توده
است.
سؤال  
برای ما به محض خواندن این شعر،
این بود که 
چرا پول نان توده و نه ثمره کار توده؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر