حکایت هفدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۰)
بخش دوم
۱
ز یاران، کسی گفتش اندر نهفت
مصالح نبود این سخن گفت،
گفت:
رسانیدن امر حق طاعت است
ز زندان نترسم، که یک ساعت است.
معنی تحت اللفظی:
یکی از دوستان نیکمرد او را مورد انتقاد قرار داد.
نیکمرد گفت:
دفاع از حق
نوعی عبادت است.
زندان
چیزی موقتی است و نه ابدی.
سعدی
در این بیت شعر، از دو نوع گرایش در مقابل اعضای طبقه حاکمه و یا هیئت حاکمه
پرده برمی دارد:
الف
گرایش مبتنی بر مصلحت طلبی و سکوت
ب
گرایش انتقادی و جسارت آمیز و ریسک آمیز.
نیکمرد فقیر حقگو،
افشای حقیقت را اطاعت می نامد
و
به
مثابه یک وظیفه واجب شرعی
قلمداد می کند.
او در واقع دیالک تیک داد و (۱) را به شکل دیالک تیک حقگوئی و پاداش اخروی بسط و تعمیم می دهد.
جواب
او در واقع دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک حقگوئی و پاداش اخروی بسط و تعمیم می دهد.
این نیکمرد،
قهرمان ایدئال سعدی در دیالک تیک روشنگری است.
او مظهر جسارت انقلابی است و باکی از بازداشت، زندان، شکنجه و اعدام به دل خود راه نمی دهد.
دلیل نیکمرد،
گذرائی بودن جهان (۲) و ابدیت جهان (۲) بعد از مرگ است.
جواب
دلیل نیکمرد، گذرائی بودن جهان مادی و ابدیت جهان واهی بعد از مرگ است.
این پندار
مبتنی بر جهان بینی وارونه است.
مردم به تنگ آمده از بیداد،
اگر مسلح به تئوری انقلابی نباشند، برای توجیه مقاومت و پیکار به خرافه ها و یاوه های سنتی موجود متوسل می شوند.
نکته دیگر
تفاوت حق با حقیقت
است.
حق
مفعهومی فقهی ـ مذهبی است و چه بسا ضد حقیقت است.
اگر سعدی مشخصا می گفت، قابل بررسی بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر