کاریکَلِماتور
(مرکب از کاریکاتور + کلمات)
نامی است
که
پرویز شاپور
بر نوشتههای خود داده است.
مأخذ:
سایت انترنتی دیده ور
درنگی
از
ربابه نون
شهرت او به دلیل نگارش نوشتههای کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.
در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک تر بود، ازدواج کرد.
آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند.
در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ دراشعار خود به اواشاره کرده، و شاپورنیز از کامی به عنوان نام مستعار وی استفاده میکرده است.
رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالتهای نزدیکان در سال ۱۳۴۳ به جدایی کشید.
پس
از جدایی از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخرعمرهمراه با
کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی میکرد
وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوضزاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت.
آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.
مادر «شاپور» میگفت:
«۶۰ سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.»
ولی همین حرفهای ناحساب شاپور که با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در میآورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود.
این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده.
مادر «شاپور» میگفت:
«۶۰ سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.»
درباره پرویز شاپور
دنیائی
که «شاپور» آفریده بسیار زیبا و شگفتانگیز است. وقتی آدم به دنیای شاپور
پامیگذارد مثل بچهای است که وارد یک گاردن پارتی عجیب شده
مثل بچهای که باحیرت به یک منظره آتشبازی مینگرد.
شاپور
کوتاهترین خط
را
برای طرح
و
کوتاهترین کلمه
را
برای طنز
به کار میگیرد و میگوید:
«چرا بیخود ولخرجی کنم و یک خط اضافی در طرحم مصرف کنم،
این خط را نگه میدارم و با آن طرح دیگری میسازم!»
«کاریکلماتور»
خون تازهای است در رگهای طنز ایران،
شاپور
تمام حرفهایی را هم که در صحبت روزمره خود میزند کاریکلماتور است.
وقتی وارد مجلسی میشود
خداحافظی میکند
و
هنگامی که مجلس را ترک میکند
سلام میدهد!
خلاصه دنیای شاپور
دنیائی است به دور از همه دنیاها،
دنیائی که حیرت یک بیگانه دهاتی را در ما برمیانگیزد، هنگامی که وارد شهر بزرگی میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر