خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
(۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
(۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
باب اول
در حکمت
مذهب منسوخ
حکما
حکما
در حد حکمت فرموده اند:
الحکمه استکمال النفس الانسانیه فی قوتیها العلمیه و العملیه.
اما العلمیه فانها تعلم حقایق الاشیاء کماهی،
و اما العملیه فانها تحصیل ملکه نفسانیه بها تقدر علی اصدار الافعال الجمیله و الاحتراز عن الافعال القبیحه و تسمی خلقا
یعنی در نفس ناطقه دو قوه مرکوز است
و
کمال او به تکمیل آن دو منوط:
یکی قوه نظری و یکی قوه عملی
قوه نظری آن است
که
شوق او به سوی ادراک معارف و نیل به علوم باشد
تا بر مقتضای آن شوق
کسب (معرفت) اشیاء چنانکه حق او ست
حاصل کند،
بعد از آن به معرفت مطلوب حقیقی و غرض کلی که انتهای جمله موجودات است
- تعالی و تقدس -
مشرف می شود
تا به دلالت آن معرفت به عالم توحید
بل به مقام اتحاد رسد و دل او ساکن گردد
که
الا بذکر الله تطمئن القلوب
و
غبار شبهت و زنگ شک
از چهره ضمیر (او) و آیینه خاطر او سترده گردد،
چنانکه شاعر گفته است:
به هر کجا که در آید یقین کمان برخاست
به هر کجا که در آید یقین کمان برخاست
و قوه عملی آن باشد
که قوی و افعال خود را مرتب و منظوم گرداند،
چنانکه با یک دیگر مطابق و موافق شوند
تا به واسطه آن مساوات
اخلاق او مرضیه گردد.
هر گاه این علم و عمل بدین درجه در شخص جمع آید
او را انسان کامل و خلیفه خدا توان گفت،
و
مرتبه او اعلی مراتب نوع انسان باشد
چنانکه حق تعالی فرمود:
یوتی الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اویی خیرا کثیرا
و روح او بعد فراق بدن به نعیم مقیم و سعادت ابد و قبول فیض خداوند مستعد گردد،
و
این کار دولت است کنون تا کرا رسد.
این کار دولت است کنون تا کرا رسد.
تا اینجا مذهب قدما و حکما ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر