محمد زندی
من و پنجره
(۲۱ فوریه سال ۲۰۲۱)
منبع:
شهرگان
از پنجره
کوه، پر برف مینماید
دست دراز میکنم
و گولهای به سمت تو پرت میکنم.
تو میخندی
و در سراشیبی کوچه میدوی.
من و پنجره میخندیم.
با پنجره دست درازتر میکنم
و گولهای بزرگتر
به سوی کوه پرت میکنم
کوه دنبال ما میدود
من و پنجره سفید میشویم.
قلب من، قلب پنجره
ما یخ زدهایم.
تو از سربالایی میرسی
من و پنجره
را
در آغوش میگیری
یکی از ما
قطره قطره میخندد
و یکی مرده است
و تو نمیدانی
که کوه سرجایش
میخندد
یا گریه میکند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر