پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین
۸
آزادی در فلسفه آنارشیسم
· آنارشیسم، اتوپی خرده بورژوائی از آزادی است، که در اقتصاد و سیاست، خواهان آزادی مطلق فرد، از طریق از بین بردن هر نوعی از اجبار و قبل از همه هر نوعی از دستگاه دولتی است.
۹
آزادی از نقطه نظر مارکسیسم ـ لنینیسم
۱
· مفهوم مارکسیستی ـ لنینیستی آزادی به رابطه انسان ها با ضرورت عینی (قانونمندی های عینی) در طبیعت و جامعه مربوط می شود.
۲
· مارکسیسم ـ لنینیسم رابطه ضرورت و آزادی (جبر و اختیار) را به عنوان رابطه ای دیالک تیکی در نظر می گیرد و آزادی را شناخت ضرورت عینی و به کار بستن دانش حاصل از آن در عمل اجتماعی می داند:
· مارکسیسم ـ لنینیسم به دیالک تیک جبر و اختیار، به دیالک تیک ضرورت و آزادی باور دارد و نقش تعیین کننده را از آن جبر (ضرورت) می داند.
۳
· ضرورت، کلیه عرصه های واقعیت عینی را (طبیعت، جامعه و تفکر را) دربرمی گیرد.
۴
· ولی آزادی یک مقوله خاص جامعه است و نمی تواند عرصه های دیگر را شامل شود.
۵
· مفهوم آزادی ـ به مثابه یک مقوله اجتماعی ـ مسئله آزادی فردی را در بطن خود دارد.
۶
· آزادی در عین حال یک مقوله مشخص و تاریخی است.
۷
· آزادی مطلق و ازلی و ابدی وجود ندارد.
۸
· به قول مارکس و انگلس، «آزادی از تسلط مبتنی بر شناخت ضرورت های طبیعی، خودمان و طبیعت خارج از ما تشکیل می یابد.
· بنابرین، آزادی بالضروره (ضرورتا) محصول توسعه اجتماعی است.
· اولین انسان هائی که خود را از جهان جانوران مجزا کردند، ماهیتا همان قدر مقید (غیر آزاد) بودند، که خود جانوران.
· اما هر پیشرفتی در فرهنگ، گامی به سوی آزادی بود.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۰۶)
۹
· مفهوم آزادی از نقطه نظر مارکسیسم جنبه های مختلف آن (آزادی اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، هنری و غیره) را در تعریف فلسفی خود جمع بندی می کند و مخالف هر گونه تقسیم بندی محتوائی آن به عرصه های مختلف است.
۱۰
· در رابطه دیالک تیکی ضرورت و آزادی (جبر و اختیار)، ضرورت (جبر) همواره تعیین کننده آزادی است.
· زیرا ضرورت نقش مطلق دارد.
۱۱
· ضرورت تا زمانی که برای مردم ناشناخته باشد، می تواند اراده خود را کورکورانه بر آنها تحمیل کند.
· ولی با شناخت ضرورت و استفاده هدفمند از آن، با جانبداری از ضرورت عینی و عمل در راستای آن، اعمال اراده کور ضرورت پایان می یابد، ضرورت به آزادی منتهی می شود، در آزادی حفظ و رام می شود و به آزادی استحاله می یابد، بی آنکه ضرورت بودن خود را از دست بدهد:
· به قول ولادیمیر لنین، « ضرورت با استحاله به آزادی از بین نمی رود.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۱۵۳)
۱۲
· به قول مارکس و انگلس، «آزادی نه در بی اعتنائی رؤیائی بر قوانین طبیعی، بلکه در شناخت آنها و در استفاده هدفمند از آنها نهفته است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۰۶)
۱۳
· مسأله آزادی اراده یکی از جنبه های خود ویژه معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) مفهوم آزادی از دیدگاه مارکسیسم ـ لنینیسم است.
۱۴
· ماتریالیسم دیالک تیکی بر آن است که کلیه پدیده ها، اشیاء و روندهای جهان و حتی شعور (به مثابه عملکرد ماده به درجه عالی تکامل یافته، یعنی مغز بشری) تعین مند هستند.
۱۵
· مارکسیسم ـ اما در عین حال ـ درک مکانیکی از تعین مندی آنها را رد می کند:
· مارکسیسم دترمینیسم مکانیکی را با دترمینیسم دیالک تیکی جایگزین می سازد.
· مراجعه کنید به دترمینیسم (تعین مندی)
۱۶
· خواست و اراده ـ به مثابه پدیده ای از شعور ـ نمی تواند از تعین مندی عمومی مستثنی باشد.
۱۷
· به قول مارکس و انگلس، «آزادی اراده، از این رو، به معنی قدرت تصمیمگیری بر اساس دانش آموخته شده است.
· در باره قضاوت هر فرد در مورد مسئله معینی می توان گفت، که هر چه آن فرد آزادتر باشد، محتوای قضاوت او، به همان اندازه بیشتر تابع ضرورت (جبر) خواهد بود.
· تردید و دودلی ناشی از نادانی، قدرت تمیز امکانات متفاوت و متضاد برای تصمیمگیری را از فرد سلب می کند.
· آنگاه فرد با انبوهی از امکانات مواجه می شود، بدون این که بتواند میان آنها فرقی ببیند و بدین وسیله مقید بودن خود را و تحت سلطه اشیاء بودن خود را به ثبوت می رساند، اشیائی که او قصد تسلط بر آنها را در سر داشته است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۰۶)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر