فریدون توللی
(۱۲۹۸ – ۱۳۶۴)
شاعر، باستان شناس، مترجم، نویسنده، ادیب و طنزپرداز
فریدون توللی
پس از پایان دورهٔ آموزشهای دبستانی و دبیرستانی در این شیراز،
وارد دانشگاه تهران شد
و
در
سال ۱۳۲۰
در
رشتهٔ باستانشناسی دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغالتحصیل گردید.
سپس به کار باستانشناسی روی آورد و تا امرداد ۱۳۳۲ چندی رئیس ادارهٔ باستانشناسی استان فارس بود.
توللی،
پس از شهریور ۱۳۲۰
وارد فعالیتهای سیاسی شد
و
به
نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده
و
مجموعهٔ سیاسی طنزآمیزی با نام «التفاصیل» پرداخت.
در
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲
خانهاش را در شیراز آتش زدند
و
او
پس از مدتی مخفی بودن
به
تهران گریخت.
بعد
از
فعالیتهای سیاسی
دست شست
و
در
کتابخانهٔ دانشگاه پهلوی شیراز به کار مشغول شد.
از
ربابه نون
۱
نفت
عنوان این بخش از شاهکار شاعر توده و حزب توده
نفت
است.
این
اثر شاعر سرخ شیراز
به
لحاظ فرم نگارش
شبیه گلستان شیخ شیراز
است.
ما
در
روند تحلیل
ضمنا
مقایسه خواهیم کرد.
۲
نفت بر وزن جفت
جفت
ترکیبی
از
کربن و هیدروژن و اکسیژن
است
که
در
مجاورت پوست های حیوانی
جسمی سخت
پدید می آورند
و
به
همین دلیل
در
چرمسازی
مورد استفاده قرار می گیرند.
جفتها در گیاهان سبز فراوانند و بخصوص در پوست
ساق گیاه
- از جمله بلوط -
وجود دارند.
۳
…
و
نفت،
بر
وزن جَفت،
آتشین آبی
را
گویند
که
نیاشامند
و
بر
جای زیت
(روغن زیتون)
در مخزن سراج
(چراغ)
ریزند
و
فتیله نهند و بسوزانند
و
جلباب (چادر) ماتم از
رخسار نو عروس شب برگیرند
و
تیرگی ها
زائل دارند
و
شعلۀ نفت
را
خاصیتی
است
که
در
زیت و شموع (شمع ها)
نباشد.
از
همین الوین جمله التفاصیل
معلوم می شود
که
نثر گلستانی توللی
قوی تر و غنی تر و علمی تر و رئالیستی تر
از
نثر سعدی
است.
غنای علمی این شاهکار شاعر شیراز
بیشک
به
دلیل تحصیلات دانشگاهی او
ست.
فریدون توللی
نویسنده و شاعری دانشمند
است
و
تسلط ستایش انگیزی
بر کلام و زبان دارد.
۴
ابوالنجم جرجیس بن بهرام بن یافث نفت سوز طبری
فرماید:
غزل
امشب مگر به نفت نمی سوزد این چراغ
یا خود نگشته روشنم از تابِ می، دماغ
مانا (مثل اینکه) که یار، شانه به گیســـــوی می زند
کاین گونه تیره گشته جهان هم چو پَر زاغ
خیز ای غلام و کوزه به پیش آر و می بریز
بــــو تا دهیــــم خاطر افســـــرده را فراغ
بیـــگانه ره مـده در خلـوت، فــراز کن
با عنــدلیـب خوش نبُـــوَد صحـبتِ کــلاغ
باغ است روی دلبــر و بستان و نوبهــار
بـگشای بر دلـــم دری از بوستــان و باغ
“روشن شود هزار چــراغ از فتـیلــه ای”
ما را فتیله هست و نمی سـوزد این چراغ
این غزل شاعر شیراز
خیلی غنی و قوی است.
۵
امشب مگر به نفت نمی سوزد این چراغ
یا خود نگشته روشنم از تابِ می، دماغ
معنی تحت اللفظی:
مگر
چراغ
امشب
با
نفت
روشن نشده است؟
نکند مغز مرا شراب از کار انداخته و چشمم تار شده است.
در این بیت شعر شاعر شیراز
سر و کله دیالک تیک خودپوی شیخ شیراز
پیدا می شود.
شاعر
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
را
به
شکل دیالک تیک نفت و روشنی چراغ
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک می ناب و تخریب دماغ
از
سوی دیگر
بسط می دهد.
ما
با
فریدون توللی
از
همین دیروز
آشنا شده ایم
و
از
دانش فلسفی او
خبر نداریم.
شاید
دیالک تیک توللی
بسان دیالک تیک شیخ شیراز
خودپو
باشد
و
نه
آگاهانه.
دیالک تیک آگاهانه در کشور ما (و شاید هم در جهان)
احتمالا
برای اولین بار و به معنی واقعی و عملی کلمه
با
دایرة المعارف روشنگری
تمرین شده است و تمرین می شود و توسعه می یابد.
۶
مانا (مثل اینکه) که یار، شانه به گیســـــوی می زند
کاین گونه تیره گشته جهان هم چو پَر زاغ
معنی تحت اللفظی:
شاید دلیل تیرگی جهان
شانه زدن یار به گیسوی سیاه باشد.
تصور شاعرانه در این بیت شعر
بکر و بدیع و بی نظیر است:
گیسوی یار
چندان و چنان سیاه است
که
شانه زدنش
به
ظلمت جهانی
منجر می شود.
اینجا
هم
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
به
شکل دیالک تیک شانه زدن بر گیسو و ظلمانی شدن جهان بسط داده می شود.
تخیل شاعرانه ای
در
شولای دیالک تیک.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفاز
همین اولین جمله التفاصیل
معلوم می شود
که
نثر گلستانی توللی
قوی تر و غنی تر و علمی تر و رئالیستی تر
از
نثر سعدی
است.