در حفره های زیر زمینی
مهری
ماه ها ست دکمه های پیراهنم می ریزد
سوزن شکسته را پاسبانان برده اند
سوزن های شکسته را
− می گویند −
زندانیان در ریه های شان فرو می کنند
اینان حتی مرگ را از انسان دریغ می دارند
دگمه های شکسته مرگ را از پیراهن زندگی دریغ می دارند
ظلمات درونم
ـ اکنون ماه ها ست ـ
ستارگان دهانم را خاموش می کند
زندگی که سحر سحر (جادوی سحر) بود
اکنون شبی است
که
ـ بی ماه ـ
کورمال کورمال
بر دیوار سایه ها دست می ساید و پنهان (مخفیانه؟) می گذرد
***
فکر می کنم، بر خیزم
از سالن های پیچاپیچ بگذرم
دیوارهای رطوبت زده را پشت سر بگذارم
بیرون در، جلوی همین دیوارها
− که بیگمان بخار آه ستارگان، شب بو ها را خیس می کند − کمی بنشینم
از ستارگان، برفی
که سیمگونه فرو می ریزد
دکمه های پیراهنم را بگذارم
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
فاجعه ای به نام نو کیسگی
از ارامنه
۱
نوکیسگی را این گونه تعریف کرده اند:
قشری که از نظر در آمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپن ها نزدیک است.
لامصبا
این چه تعریفی از از نوکیسگی کذایی است؟
این اصلا چه نوع جمله بندی است؟
ویرایش:
نوکیسگان متشکل از قشری اجتماعی اند که بلحاظ میزان ثروت قرابت غریبی به طبقه حاکمه و هیئت حاکمه و بلحاظ سطح فکری و فرهنگی قرابت غریبی به توده های زحمتکش و لومپن پرولتاریا دارند.
ضمنا
لومپن پرولتاریا
(مثلا جنده ها، جاکش ها، چاقوکش ها ...)
از کی تا حالا جزو اصحاب فکر و فرهنگ شده است؟
۲
نو کیسه ها، از یک طبقه اجتماعی مبدأ به یک طبقه اجتماعی مقصد پرتاپ شده اند.
طبقه اجتماعی مبدأ و مقصد
وجود ندارد.
من ـ زور ارامنه از این جفنگمفاهیم چیست؟
۳
این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق یا استفاده از رانت و شرایط و التهابات اقتصادی رخ می دهد.
لامصبا
مفهوم اقتصاد ـ سیاسی دیر آشنای انباشت ثروت را
چرا با جفنگمفاهیم مبدأ و مقصد و التهاب و پرتاب ناگهانی جایگزین می کنید؟
اصلا مبدأ و مقصد خود ارامنه چیست که به تحریف مفاهیم علمی کمر بسته اند؟
خود ارامنه از کجا به کجا پرتاب شده اند؟
۴
آن ها، دیگر نه خود را به طبقه اجتماعی مبدا متعلق می دانند و نه با جایگاهی که اکنون کسب کرده اند، آشنایی دارند.
یعنی از گذشته خود نفرت و از اکنون خود ترس از حقارت دارند.
جمله دوم درست فرمولبندی نشده است:
نوکیسه ها از موقیعت طبقاتی قبلی خود بیزارند و از موقعیت طبقاتی جدید خود بیگانه اند.
نوکیسه ها
بلحاظ پسیکولوژیکی
موقعیت طبقاتی قبلی خود را بسان داغ ننگی بر پیشانی خویش استنباط می کنند
و دچار ترس و هراس می شوند.
۵
نوکیسه برای این که به طبقه سابق خود ثابت کند که دیگر به آن ها تعلق ندارد و همچنین برای غلبه بر احساس حقارت خود در مقابل طبقه جدیدی که به آن پرتاب شده است، مجبور به تظاهر است و ساده ترین راه برای تظاهر، خرید دیوانه وار کالاهای لوکس، نمایش عروسی ها، میهمانی ها و خانه های آن چنانی شان است.
این خصوصیات ربطی به نوکیسه و کهنه کیسه ندارند.
کالا
بت بزرگ بورژوازی است.
انباشت اولیه ثروت همه جا از همین طرق صورت گرفته است.
مراجعه کنید
به
فیلم «یک روز امریکایی بود»
با هنرپیشگی روبرت دنیرو
در این فیلم
ترقی جیب برها و لات ها به مقامات جولیانی ـ مولیانی نشان داده می شود
و
در پایان فیلم
یکی از آنها
به مثابه زباله به زباله دانی
انداخته می شود.
۶
نوکیسه ها بر خلاف سرمایه دارها ی واقعی و قشر ثروتمند سنتی ، سرمایه خود را نه در کار آفرینی که در دلالی صرف می کنند.
آن ها منابع مالی جامعه را بر اساس بی لیاقتی به دست گرفته اند و بر این تنفر دامن می زنند.
همه جا همین بوده و است و خواهد بود.
مگر بازار بورس در متروپل ها کارآفرین است؟
بورژوازی دنبال سود باد آورده است
و
برایش نحوه و نوع کسب سود تعیین کننده نیست.
طبقه بندی بورژوازی به خوب و بد
نشانه تعلق طبقاتی طبقه بند به بورژوازی
است.
نشانه داشتن ریگی درشت در کفش است.
به معنی ریختن شرشر آب به آسیاب طبقه حاکمه است.
به معنی مورالیزاسیون (اخلاقی کردن) مسائل اجتماعی است.
۷
اما فاجعه بزرگ تر وقتی رخ می دهد که با دیدن این افراد ، به جای آن که به فکر پس گرفتن حق خود باشیم، بر زندگی سطحی و انگل گونه این افراد حسرت می خوریم.
آره.
برادر ارمنی.
قیاس به نفس مکن.
ما نه به بورژوازی کارآفرین حسرت می خوریم و نه به بورژوازی عارآفرین.
اسید علی
خطاب به تیم فوتبال جماران برای شرکت در جام جهان گفت:
توپ را هر سو که خواستید شوت کنید.
حریف
من ـ زور اسید علی چیز بکلی دیگری است.
۱
برای درک من ـ زور او باید با فلسفه (خرد عملی، کانت) جمارانی ـ جمکرانی آشنا شد:
۲
در فلسفه جمارانی ـ جمکرانی
بازیکنان اصلی فوتبال نه تیم ملی جماران
بلکه اجنه و ملائکه الهی اند.
۳
فوتبالیست های عیرانی (و نه فقط فوتبالیست های عیرانی) هیچکاره اند.
۴
تعیین کننده
در هر زمینه
از سیاست تا اقتصاد،
از ورزش تا آموزش،
از فن تا فرهنگ ،
از علم تا هنر
نه اجامر جمارانی ـ جمکرانی
(مثلا بازیکنان فوتبال، سیاستمداران، مدیران، معلمان، مهندسان و غیره)
بلکه عوامل و عمال نامرئی الهی اند.
۵
همه چیز به امید خدا رها شده است.
آدمیان هیچکاره است.
۶
بن لادن از بلبلان ابابیل دم می زد
۷
اسید علی
از میامین (میمون ها) ابابیل دم می زند.
۸
فونکسیون میامین نامرئی ابابیل
فوت کردن توپ به دروازه حریف است.
۹
فوتبال هم در دایرة المعارف جماران
به معنی فوت ـ توپ (فوت بال) است.
۱۰
کسی ولی نمی داند.
۱۱
برای اینکه فرنگی ها فارسی بلد نیستند.
خیال می کنند که فوت به معنی پا ست.
۱۲
فرنگی های بیچاره و بی شعور نمی دانند که
فوت یکی از شیخ واژه ها و شاه واژه های باستانی در کشور عیران وا مانده و مانده در جهان باستان است.
۱۳
فرنگی های بیچاره
اصلا اصطلاح فوت و فن را نشنیده اند.
فوت و فن همان تکنولوژی مورد نظر فرنگی ها ست.
۱۴
با این تفاوت که فن (تکنیک) در عیران باستان جماران نه با علم
بلکه با فوت صورت می گیرد:
فوت و فن
۱۴
تسخیر کرات سماوی توسط باند احمدی نجات به همین دلیل است.
فوتی همان و پرواز موشی (موشک گنده ای) به کرات سماوی همان.
۱۵
اسید علی
به قول جنتی و یا مصباح
هر دو هفته حداقل یک بار
به آسمان هفتم سفر می کند و با امام زمان و خضر و الیاس جلسه دو هفتگی دارد.
فرنگی ها مات و منگ مانده اند که چگونه؟
۱۶
چون اسرار سفر اسید علی را جنتی و یا مصباح هویدا نکرده اند.
۱۷
ما ولی می دانیم که اسید علی
با فوت و فن سفر می کند.
۱۸
فوتبالیست های عیرانی
فقط باید توپ را خرکی شوت کنند
تا
اجنه و ملائکه الهی
همان توپ را فوت کنند و گل شود.
۱۹
به همین دلیل تیم فوتبال جماران
قهرمان جام کهکشان شده است.
احساس
هوشنگ ابتهاج
(ه.ا.سایه)
بسترم
صدفِ خالیِ یک تنهایی است
و تو چون مروارید
گردنآویزِ کسانِ دگری
کولی
محمدعلی سپانلو
(۱۳۱۹ـ ۱۳۹۴)
آن قدر به این سو نیامدی
تا از سیلاب بهاره ی عمر تو
رودخانه عریض تر شد
بعد از ماه گرفتگی،
حتی
از روشنیِ شب های شعر
از وعده ی دیدار هم گریختی
من مانده ام و تنگ غروب
و چهره های بیگانه ی عشاق
که در سایه ی افراها یکدیگر را می بوسند
در آن طرف رود تو کمرنگ شدی
همراه گوزن ها، مارال ها، سبزقبا ها
و سنّت کوچ
در جانِ تو اوج میگیرد
ای کولی...
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفلامصبا
مفهوم اقتصاد ـ سیاسی دیر آشنای انباشت اولیه سرمایه را
چرا با جفنگمفاهیم مبدأ و مقصد و التهاب و پرتاب ناگهانی جایگزین می کنید؟