من
به اقتضای آتشی
که به خاطر خدمت به خلق های ایران
در درون سینه ام شعله
می کشد،
راه حزب توده ایران
را
برگزیده ام
و
باید اذعان کنم
که
جانم،
استخوانم، خونم، گوشتم، پوستم و همه تارو پود وجودم
این راه
را
راه
مقدسی شناخته است
و
تمام سلول های بدن من
و
تمام ذرات وجودم
توده ای
است.
برگرفته
از
دفاعیات خسرو روزبه
در
بیدادگاه نظامی
روایتی
از
آفاق روزبه
همسر خسرو روزبه
سرچشمه
صدای مردم
روزبه به من گفت:
«ما در صحنه مبارزه اجتماعی خود
باید مثل سرباز فداکاری باشیم.
سلاح ما
مارکسیسم ـ لنینیسم،
هدف ما
رهائی توده های زحمتکش
از
قید استعمار
و
ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم است.
بنا بر این
شعار یک مبارز شجاع
باید
چنین باشد:
«با سلاح مارکسیسم ـ لنینیسم
به سوی هدف،
به پیش»
روزبه معلم من بود،
به من درس ریاضی و علوم اجتماعی می داد.
او همیشه معلم من خواهد بود.
او
او
(خسرو روزبه)
انسان
به مفهوم واقعی کلمه بود
و
انسانها را دوست می داشت.
روزبه
در سال ۱۹۱۵
در
ملایر
در
خانواده متوسطی
متولد شد.
دوره ابتدائی و سیکل اول دبیرستان
را
روزبه
در
ملایر
با
تحمل شرایط سخت مادی
و
سیکل دوم
را
در
همدان
با
تحمل سختی بیشتری
گذراند.
با اینکه در تمام دوران تحصیلی شاگرد اول بود و ذوق ریاضی او مورد تمجید و تحسین معلمین او قرار داشت،
معهذا به مناسبت شرایط بد مادی،
مثل میلیون ها جوان دیگر ایران
ناگزیر شد
که
از
ادامه تحصیل در دانشکده علوم
صرفنظر کند
و
وارد خدمت ارتش شود.
روزبه
دوره دانشکده افسری
را
با
عالی ترین نمرات گذراند،
پس از خاتمه دوران تحصیلی
در
هنگ توپخانه ضدهوائی
مشغول خدمت شد
و
رساله ای تحت عنوان «اوپتیک، دوربین دیده بانی، استروسکوپ»
تألیف کرد.
بطور کلی مجموعه تألیفات او از حیث کتاب های تخصصی، نظامی، ادبی، سیاسی، شطرنج
به
۳۶ جلد
می رسد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر