پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
امیر حسین آریان پور
کار
·
کار به کردوکار هدفمند و آگاهانه انسان اطلاق می شود.
· انسان در کار به کمک وسایل
کار، مواد طبیعی را تغییر می دهد و برای اهداف خویش مفید می سازد.
۱
· به قول کلاسیک های
مارکسیسم (مارکس و انگلس):
الف
·
«کار در وهله اول، روندی میان انسان و طبیعت است.
·
کار روندی است که انسان در آن، جذب و دفع خود با طبیعت را
با کنش (عمل) خویش وساطت، تنظیم و کنترل می کند.
·
(جذب یعنی ستاندن چیزی از طبیعت (از آن خود کردن چیزی از
طبیعت)
·
دفع یعنی بازپس دادن چیزی و یا تفاله چیزی به طبیعت.
·
مثال:
·
موجودات تغذیه می کنند.
·
چربی و پروته ئین و مواد قندی و املاح معدنی و آنزیمی و آب
و غیره اغذیه را از آن خود می کنند. (جذب)
·
تفاله آنها را به صورت مدفوع و عرق و ادرار و ناخن و مو و
غیره به طبیعت پس می دهند. (دفع)
·
دیالک تیک جذب و دفع، فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک ستد و داد
است.
· مترجم)
۱
· (کار واسطه ای است میان
انسان و طبیعت برای امکان پذیر گشتن جذب و دفع انسان با طبیعت
۲
· کار واسطه ای است میان
انسان و طبیعت برای تنظیم جذب و دفع انسان با طبیعت
۳
·
کار واسطه ای است میان انسان و طبیعت برای کنترل جذب و دفع
انسان با طبیعت.
· مترجم)
ب
·
در روند کار، انسان به مثابه قدرت طبیعی در مقابل مواد
طبیعی قد برمی افرازد.
· (چون، انسان خود موجودی
طبیعی (و اجتماعی) است. مترجم)
پ
·
انسان در روند کار، قوای طبیعی متعلق به اندام خود را، یعنی
بازوان و پاها و کله و دستانش را به حرکت در می آورد تا به مواد طبیعی فرمی ببخشد
که برای رفع حوایج او مفید است.
·
(این ضمنا بدان معنی است که در روند کار فرم مواد طبیعی فقط تغییر می یابد.
·
مثلا آهن به گاوآهن و خرمنکوب و بیل و کلنگ و طشت و سطل و
چرخ و شمشیر و غیره تبدیل می شود.
·
اگر گاوآهن و خرمنکوب و بیل و کلنگ و طشت و سطل و چرخ و
شمشیر و غیره ذوب شوند، به اصل آهنین خود برمی گردند.
·
در روند کار، محتوا و ماهیت مواد طبیعی تغییر نمی یابد.
· فقط فرم و نمود و ساختار
(و در نتیجه، فونکسیون) آنها تغییر می یابد. مترجم)
ت
·
انسان با این حرکت قوای طبیعی خویش، از سویی، بر طبیعت برونی
(مستقل از خود) تأثیر می گذارد و آن را تغییر می دهد و از سوی دیگر، طبیعت خاص خود
را همزمان تغییر می دهد.
·
(یعنی خویشتن خویش را تغییر می دهد.
·
توان تفکر و تکلم کسب می کند و آدم می شود.
· مترجم.)
ث
·
انسان در روند کار ظرفیت های (استعداد های) غنوده در خویشتن
خویش را توسعه می دهد و بازی قوای خود را تحت تابعیت خود در می آورد.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»،
جلد ۲۳، ص ۱۹۲)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر